|
||
مقدمه نصاب الصبیان منظومۀ مشهوری است که سالیانی دراز به عنوان کتاب درسی در علم لغت مورد تعلیم و تعلّم قرار گرفته است. این اثر هم از حیث آموزشی و هم از حیث قدمت آن مورد توجه اهل نظر است. در این مقال به ذکر تاریخچه کتاب و شرح حال مؤلف و اهمیّت آموزشی و شروح آن میپردازیم. ********** ابونصر فراهی (مؤلف نصاب) محمود یا مسعود یا محمد بن ابیبکر بن حسین بن جعفر فراهی سجزی ادیب لغوی و فقیه حنفی از علمای سده هفتم هجری، لقب او بدرالدین و کنیه او ابونصر بوده است. فراهی متولد فراه فره است. امین احمد رازی در تذکره هفتاقلیم از فراه چنین یاد میکند: فراه ولایتی است مختصر و قریۀ دره که ارتفاعاتش نیکو به حصول میپیوندد از ضمایم آنجاست و در یک فرسنگی فراه کوهی است که او را مارندگی گویند و در این کوه طاقی است از سنگ که دایم از آنجا آب میچکد و مردم به زیارت میآیند دست برداشته دعا میکنند و طلب حاجت مینمایند. اگر چکیدن آب زیاد شود، به روا شدن مطلوب خود امیدوارند والّا محروم باز میگردند. و شاهان فراه قومی بزرگ بودهاند و ولایت داشتهاند و ابونصر صاحب نصاب صبیان از آن شهر و مکان بوده. یاقوت حموی در معجم البلدان مینویسد: فَرَه: بفتح أوله و ثانهه ثم هاء خالصة: مدینة من نواحي سجستان كبریة و لها رستاق یشتمل على أكثر من ستنَ قریة و لها نهر كبرن علهن قنطرة، و هي على ینده القاصد من سجستان إلى خراسان. ابوعبدالله محمّد بن احمد مقدسی در احسن التقاسیم میگوید: و فره ذات جانبین جانب للخوارج و جانب لأهل الجماعة. امروزه فراه مرکز ولایتی در کشور افغانستان است. فراه با مساحت 47788 کیلومتر مربع سرزمینی است که جنوب غربی افغانستان و هممرز ایران واقع شده است. طول البلد ۶۲-۱۱ درجه شرقی و عرض البلد ۳۲-۲۲ درجه شمـالی از آن میگذرد. به طوری که از شـمال به هرات و از شمال شرق به غور و از جنوب به نیمروز و از جنوب شرق به هلمند واز غرب به ایران محدود میشود. اقلیم آن نیمهصحرايی و تابستانی گرم و زمستانی کم باران دارد. اقلیّتهای قومی این ولایت را حدود 90% پشتونها 7% تاجیکها و 3% بلوچها تشکیل میدهند. خود شهر فراه نیز به دو محله اصلی به نامهای پشتو و یزدی تقسیم شده که ظاهراً حاکی از وجود دو قلعه در عصر صفوی است که یکی را شخصی ایرانی و یزدی و دیگری را شخصی از قبایل پشتو ساخته است. هماکنون مراکز علمی و تجاری و اماکن عمومی این شهر از لیسه گرفته تا شرکتهای ترانسپورتی وبندر تجارتی و مرکز فرهنگی به نام ابونصر فراهی معنون هستند و شخصیّت وی در میان مردم آن خطّه بسیار مورد احترام است و آرامگاهش مورد توّجه و مزار همگان است. از بزرگان شیعیمذهب فراه میتوان به جعفر فراه از تلامذه شیخ حرّ عاملی، همچنین یحیی بن جعفر بن عبدالصمد بن الحسین بن عبدالصمد العاملی الکرکی که از نوادگان عبد الصمد برادر شیخ بهایی که آن جناب صمدیّه را به نام وی نامیده است اشاره کرد. او از تلامذه شیخ حرّ عاملی بوده و مدت زیادی در فراه زیست، طوری که صاحبان تراجم بعد از ذکر نامش عبارت ثم الفراهی را زیاد نمودهاند. ابونصر فراهی در حدود سالهای 580-640 میزیسته که این دوران مقارن با سالهای آخرین حکومت ملوک نصری و همزمان با دوران پادشاهی ملک تاجالدین حرب و فرزندش یمینالدوله بهرامشاه و تاجالدین نصر میباشد. ملوک نصری سر انجام به خاطر اختلافات داخلی و حمله مغولان و ینالکتین خوارزمی منقرض گشتند. تا اینکه در سال 633 با روی کار آمدن ملک شمـسالدین علی، دوران فرمانروایی ملوک مهربانی بر سیستان آغاز گردید. از زندگانی فراهی اطلاع چندانی در دست نیست. در منابع تاریخی به تاریخ توّلد او اشارهای نشده و درباره تاریخ فوتش نیز اختلافات بسیاری است. امّا درباره درجات علمی وی قدر متيقّن این است که او عالمی لغوی و فقیهی حنفی بوده و از علم حدیث نیز بهره داشته است و این را میتوان از آثارش فهمید. مسلماً یک فقیه، به علوم مختلف ادبی و رجال و درایه و... نیازمند است که فراهی نزو حتماً از آنها طرفی بسته است. تقیالدین محمد اوحدی دقاقی بلیانی در عرفات العاشقین و عرصات العارفین گوید: دانای به چشم عقل بینای، جامع کمالات کماهی، خواجه ابونصر فراهی، نام او بدرالدین محمد و در عصر خود ازهد و اعلم بود. وفاتش در خمس و ستّ مائه (605) مرقدش قریۀ رج من اعمال فره والحق وی عالمی نامدار بل اعجوبه روزگار است. مستحضر جمیع علوم سیّما کلام بود. نصاب صبیان از جمله تصانیف اوست که هنگام قضای حاجت به نظم آورده تا در آن یک ساعت نیز اوقاتش ضایع نماند. معاصر عینالدوله بهرامشاه بن ملک تاجالدین حرب است. چون بهرام لشکر به حرب ملاحده کشیده ایشان را در قهستان شکست داده، خواجه ابونصر در تهنیت وی اشعار گفته و از عجایب حال وی آنکه اعمی بوده و این همه فضیلت کسب کرده چنانکه اعمال عجیبه و احداس غریبه از وی نقل میکنند از جمله دریافتن درخت بریده در بادیه حین مراجعت از مکّه. اکثر صاحبان تراجم وی را شخصی قویالذهن دانستهاندو مثلاً غیاثالدین بن همامالدین حسینی مشتهر به خواند میر در حبیب السیر مینویسد: گویند ابونصر فراهی کور مادرزاد بود و آن مقدار کیاست و فراست داشت که زیاده بر آن تصور نتوان نمود. گوییم: درباره اینکه کور مادرزاد بوده، منبع قابل اعتمادی نیست؛ مثلاً همین خواند میر با "قیل تمریضیه" بیان مطلب نموده است. او معاصر شرفالدین احمد یا محمد بن محمد فراهی است و شعری که در مدح بهرامشاه پس از پیروزی بر ملاحده قهستان سروده شده است را اکثر صاحبان تراجم به ابونصر و علامه محمد بن عبد الوهّاب قزوینی در تعلیقات بر لباب الالباب و همچنین منهاج سراج در طبقات ناصری به شرفالدین نسبت داده است. در سال وفات فراهی اختلاف است. صاحب عرفات العاشقین سال 605 نوشته که بسیار بعید مینماید. همچنین محمد ابراهیم خلیل در دایرة المعارف آریانا با استناد به شعر ذیل که در یک نسخه خطی از سلسلة الذهب یافته، تاریخ فوتش را 634 تعین مینماید. آن شعر این است: فریـــــد دهــر ابونصــــر فراهــــی که مشهور است از مه تا به ماهی به سال خلد از عالم سفر کرد به بــــاغ خلـد جـایـــــش ده الــــهی حاجی خلیفه در کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون سال وفات او را 640 میداند. اکنون قبر فراهی در فراه موجود و مورد توّجه است. ابنحسام در ریاض الفتیان مینویسد: مرقد ابینصر؟رح؟ در فره است در قریۀ رج..
آثار فراهی در منابع مختلف به سه اثر از فراهی اشاره شده است:
ونظم الشیخ بدرالدین ابینصر محمود (مسعود ) بن ابیبکر الفراهی وسمّـاه لمعة البدر اتّمه فی 17 جمادی الآخر سنه 617 سبع و عشر و ستّ مائة اوّله الحمد لله المزّکی الشمس و القمر الخ وشرح هذا النظوم لعلاءالدین محمد بن عبد الرحمن الخجندی اوّله الحمد لله الذی تفرد بالبقاء والعدم الخ سمّاه ضوء اللمعه. کارل برو کلمان در تاریخ الادب العربي از وجود نسخۀ خطی این کتاب در مکتبه الخدیویه قاهره خبر میدهد .
کتاب شرح ذات العقدین فی فقه الامام الاعظم لابينصر فراهی. همچنین ابتدای آن را چنین گزارش میکند: بـســم رب یرّبـنـا ربّــا وله حمد کل من ربــي لسـت اعـدوه کلّما احمـد وتحیّـاته علی احمــد نسختي في العیون قسماني کاشدّ الجماد جســمان تورث الحاسـدین حـقـدین المسـمّاه ذات عقدین
نصاب الصبیان در میان مسلمین مدت مدیدی برای تحصیل هر علمی، از علوم تجربی گرفته تا علم قرآن، ابتدا باید به تحصیل زبان عربی میپرداختند. زیرا که کتب تمامی علوم و فنون غالباً به زبان عربی بود. فلهذا طالبان علوم به دنبال راههای گوناگونی بودند که این امر را تسریع و سهولت بخشد. یکی از مبتکرین که در این راه گامی بلند برداشت و سالیانی دراز پیروان بسیار یافت، ابونصر فراهی است. فراهی قصد داشت بعضی لغات مورد استفاده و محل احتیاج طالبان علم را در سنّ صغَر به آنها بیاموزد تا از ساعات عمر خویش استفاده برده و دوران کودکی را به هدر ندهند. زیرا او حدیث شریف علوی؟ع؟ که میفرماید: «العلم في الصغر کالنقش في الحجر» را به خوبی درک نموده بود. راهی که او برای تحقق این هدف یافت، آموزش لغت در لسان شعر بود؛ زیرا از آنجا که نفوس کودکان قریب العهد به مبدأ است و دارای لطافت و پاکی است، به شعر علاقه دارند و در دوران کودکی ترانههای مختلف را میآموزند و بسیار زمزمه میکنند. فراهی نیز از دو جهت یکی خوشآمد اطفال اشعار را و دیگری ماندگاری اشعار در اذهان، به تدوین رساله نصاب الصبیان پرداخت. امّا دربارۀ این منظومه باید به چند مطلب اشاره نمود: اوّل: در تعداد ابیات نصاب است و آن بنابر قرائنی دويست بیت است. امّا آن قرائن عبارتاند از: تصریح خود فراهی در مقدمه منثور نصاب، همانطور که در نسخ خطی کهن نصاب دیده میشود؛ امّا اینکه دربعضی نسخ متأخر، مقدمه به صورت دویست و بیست آمده است، توجه شما را به کلامی از حاج محمد نخجوانی در مقالهای که معنون به عنوان نصاب الصبیان است جلب مینمایم: به نظر میآید که در وهلۀ اوّل یکی از نسّاخ کلمه بیت را بیست خوانده و نوشته و سایرین هم به غلط تأسّی کردهاند و الّا هیچ دلیل و اشاره و اثری [بر] دویست و بیست بودن نداریم. البته این کلام قدری سست مینماید و لکن تمسّک به نسخ اقدم، دارای اتقان است. دوّم: تغزلهای اوّل هر قطعه، جزء دویست بیت اصلی نصاب نمیباشند بلکه آنها نیز الحاقی هستند. تغزلهای نصاب خود بر دو دستهاند: یکی تغزلهایی که محمد بن جمال اصفهانی سروده و نخجوانی از آنها خبر داده است و به گفتۀ علینقی منزوی فقط بر سر بندهای 1 و 2 و 3 و 6 و 15 و 25 و 27 و 31 در آمده است و همقافیه با خود قطعات هم نمیباشد. و دوّمی تغزلهایی که یک شاعر ناشناس سروده و اکنون در نسخ چاپی رواج یافته دارد و همقافیۀ قطعات نیز میباشد. سوّم: در تعداد قطعات و بحور مستعمله در نصاب است. صاحب نصاب المتعلّم در دیباچه آن کتاب گوید: و آن بحور که شیخ ناظم اختیار کرده، نه بحر است و قطعات نصاب چنانکه شارحان عدد کردهاند چهل است یا چهل و یک. امّا بحور تسعه: اوّل: متقارب، و اصله فعولن، ثمان مرّات است و در وی هفت قطعه است: اله است و الله الخ...، تراب و رغام الخ...، ثمر میوه الخ...، ز خیبر ستد الخ...، تبیع و جذع الخ...، مخاض و لبون الخ...، وجیز و ملخّص الخ.... ثانی: مجتث است و اصله فی الفارسیة مفاعلن فعلاتن اربع مرّات است و در وی نیز هفت قطعه است: ضیاء نور الخ...، فریس چنبر الخ...، سعال سرفه الخ...، رجاء امید الخ.... مبارز و بطل الخ...، ز روی جثّه... الخ. ثالث: رمل مثمّن و اصله فاعلات ثمان مرّات است و در وی پنج قطعه است: جید گردن الخ...، فرخ و فرّ و جست الخ...، قرم و غطریف الخ...، برجها دیدم الخ...، شمع موم الخ.... رابع: خفیف صغیر و اصله فعلاتن مفاعلن فعلات مرّتین است و در وی شش قطعه است: من و عن الخ...، خشن و لاذع است الخ...، حمل و عقرب است الخ...، خور به جوزا الخ...، سکر مستی الخ...، فرفخ و رجله الخ.... خامس: نوع هزج اخرب است که آن را رباعی گویند و وزنه مفعول مفاعلن مفاعیلن فع مرّتین است و در وی پنج قطعه است: بصم و عتب و رتب الخ...، نه جفت نبیّ...، فرزند نبیّ الخ...، نور و حج الخ...، موش و بقر.... سادس: مضارع اخرب، و وزنه مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات مرّتین و در وی نیز پنج قطعه است: مولی دوازده است الخ...، میزاب ناودان الخ...، ازمیل و شفره الخ...، عقرب چو گژدم اسـت الخ...، خارج بیرون الخ.... سابع: هزج مثمن: و اصله مفاعیلن ثمان مرّات، و در وی سه قطعه است: ز فروردین الخ...، کتف: شانه الخ...، وقوف و حدس الخ.... ثامن هزج مسدّس الخ و اصله مستفعلن است، ستّ مرّات و در وی یک قطعه است: طور و جبل الخ.... و عدد لغات مذکوره در نصاب علی ما عدّده بعض الفضلاء الف و ثلاثة و خمس و ستّون لغةً. لکن استاد دکتر علینقی منزوی ابن الشیخ آقابزرگ تهرانی در فرهنگنامههای عربی به فارسی به نقد کلام وی پرداخته است و میگوید: هفت بند تقارب (27 بیت) و شش بند مجتث (55 بیت) و چهاربند رمل (29 بیت) و هفت بند خفیف (30 بیت) و چهار بند اخرب (21 بیت ) و دو بند هزج مثمن (5 بیت) و یک بند هزج مسدس (2 بیت)و یک بند رجز (9 بیت) و پنج بند مضارع (22 بیت) دارد. چهارم: نصاب فراهی همان گونه که شایسته است سالهاست که در حوزههای علمیّه تدریس میشود و اوّلین کتابی است که طلّاب علم میآموزند. اهمیّت این کتاب از نظر آموزشی، البته اگر درست مورد تعلیم و تعلّم قرار گیرد، آشکار است. زیرا هم به جهت موزون بودن مورد علاقه نوآموزان است و هم همانند نقش منقوش بر سنگ در خاطر آنها میماند. به تفصیلی که در ابتدای این بحث بیان کردیم و همان كه مبن است در مرحله ابتدایی تعلیم علم لغت، دو جنبه باید مورد توجه قرار گیرد: ییب حفظ لغات اصلی كه محل ابتلاء بشترنی است و دیگری شووۀ استفاده از منابع لغوی و این کتاب هر دو جنبه را فراهم میکند؛ البته اگر به شیوۀ صحیحی مورد تعلیم و تعلم قرار گرید. در اینجا اجمالاً شیوه تحصیل این کتاب را بیان مینمايیم. در تحصیل این کتاب باید دو جنبه را رعایت نمود: اوّل: اینکه استادی که میخواهد این کتاب را تدریس نماید، باید خود مقداری صرف و نحو و لغت را خوانده باشد. مثلاً اینکه از نصاب تا صمدیّه را درست خوانده باشد و به دقایق این کتب آگاه باشد. ثانیاً چندین شرح نصاب را مثلاً مانند ریاض الفتیان، قطرات العلوم و سایر شروحی که نام میبریم، قبل از ساعت تدریس از نظر بگذراند و تمام لغاتی را که میخواهد پیرامون آنها بحث نماید در فرهنگهای معظّم عربی مانند لسان العرب و الطراز الاول و الصحاح و امثال اینها بررسی نماید و همچنین از بررسی لغات فارسی در فرهنگهای معظّم آن مانند دهخدا و معین و جهانگیری و برهان قاطع و صحاح الفرس و امثال آنها غفلت ننماید و در علم عروض و ادبیات فارسی به قدری که در نصاب لازم است آگاهی داشته باشد و اگر توانایی این کار را ندارد، به عمر و وقت تلامذه که باارزشترین دارایی آنهاست خیانت نکند. دوّم: اینکه تلمیذ نیز به قدر وسع خویش از شروح بهره ببرد و به کتب لغت خصوصاً عربی به فارسی و فارسی به فارسی مراجعه نماید. همچنین تمامی اشعار کتاب را حفظ نماید و در بخشهایی که مربوط به علومی مانند تاریخ و نجوم و سایر علوم مطرح در این کتاب میباشد به کتب مربوطه رجوع نماید و در این امور از راهنماییهای استادش بهره ببرد. این شیوه تحقیق لغوی را به طلبه میآموزند و او میتواند در کتب بعدی که تحصیل مینماید، از تحقیق لغوی بهره ببرد. همچنین به واسطۀ رجوع به کتب مختلف، به تحقیق در ضمن تعلیم آشنا گردد. از بیان بالا مشخص میشود که تحصیل این کتاب چه تأثیر عمیقی در علمآموزی دارد ولکن بسی جای تأسف است که در حوزۀ علمیّه قم که اکنون بزرگترین مرکز علمی جهان تشیّع است، خیل کثیری از طلّاب حتّی نام این کتاب را نشنیده و آن را ندیدهاند و با کمال تأسف باید گفت در این حوزه هیچ درسی برای تعلیم لغت وجود ندارد. توجّه به این مسئله هنگامی آشکار میشود که مکانت علم لغت را در میان علوم اسلامی _که حوزههای علمیّه مهد آن هستند_ بیان نمود که منافی با موضوع بحث است و آن را به جای دیگر موکول مینماییم. در اینجا عبارتی را از آیتالله حسن حسنزاده آملی مد ظله العالی در اهمیت نصاب نقل میکنیم: کتاب شریف نصاب الصبیان تألیف ابونصرفراهی سجستانی که در آن لغات عربی را به فارسی چون شیر و شکر به هم آمیخته و برای آموزش نوآموزان، بهترین نیرنگ را ریخته است.روش دلپذیرش موردپسند خورد و کلان و سرمشق عده زیادی از نصابگویان شد. به هر زبانی به تقلید او نصاب گفتهاند، ولی پیش از صاحبانش دربستر خاموشی خفته؛ امّا نصاب سالخوردهاش هفتصد و اندی سال تا امروز جهان به سر برده، هنوز جوان و هر روز بانشاطتر است. آری: از مـقــــلّــــد تـا مـحــــقّـق فــــرقهـاســـــت کاین چو داود است و آن دیگر صداست نصاب شیخ از تعریف بینیاز است (به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را ). علّامه ذوالفنون معلّم عصر الحاج میرزا ابوالحسن شعرانی؟رح؟ به اصرار و ترغیب از تلمیذ بارعش آیتالله حسنزاده آملی خواستار تصحیح و نشر این کتاب در عصر کنونی میشوند و در مقدّمه نفائس الفنون چنین میفرمایند: عباراتی كه اسلاف ما براى اداى مقاصد خود به كار بردند، در بلاغت بدان حد است كه چون به گوش رسد تا اعماق قلب فرو میرود و بدان چاشنى كه لذت آن سالا ن دراز فراموش نمیگردد. این شرگینى خاص اشعار مدح و غزل نستا بلكه اشعار علمى و عبارات منثور نزا در این وصف شریكاند. رباعاآت یوسفى هروى در طب و اشعار خواجه نصرل الدین طوسى در نجوم و نصاب الصبیان ابونصر فراهى در لغت و گلشن راز شبسترى چنان شرعین است كه انسان براى دفع ملال بدانها زمزمه میكند تا خاطر بسته را انبساطى فراهم شود و لذت تكرار آن، كدورت دل را بزداید، با آنكه شأن كتب علمى امروز این نستس. ما با عدم رغبت، خویش را حاضر به خواندن چند سطر كتب علمى میكنیم و به تكرار نظر، چند بار یك عبارت را میخوانمو و اگر مقصود آن را فهمدنیم و كوفتهخاطر از مضایق آن خلاص شدیم، شكرگویان آن را كنارى مینهیم تا اگر ضرورتى الزام كند باز بدان باز گردیم و از خدا میخواهم، هرگز آنچنان ضرورتى پش نانید. همچنین دانشمند توانا، موّرخ شهیر، ادیب فاضل، استاد عباس اقبال آشتیانی، در اهمیّت این کتاب فرماید: این کتاب بسیار سودمند که به علّت استادی مؤلف در دو زبان فارسی و عربی و قدمت عهد او در حد خود، یکی از منابع معتبر لغت فارسی و از فرهنگهای خوب زبان ماست بدبختانه به علّت گشتن در دست مبتدیان و صبیان مکتبخانههای قدیم، کمکم پیش چشم مردم از قدر و قیمت افتاده و غالب ادبای معاصر به تصور اینکه کتاب نصاب از کتب بچگانه و ابتدايی است، از اعتنای شافی به شأن آن غفلت میورزند. در صورتی که آن، علاوه بر اشتمال بر یک عدّه از اصطلاحات و معلومات مفید ادبی که محل ابتلای هر طالب ادبی است (از قبیل اسامی ماههای فارسی و عربی و رومی، نامهای بُتان در جاهلیّت، نامهای اسبان در مسابقه به اصطلاح قدما، اسامی قلاعی که پیغمبر اسلام؟ص؟ فتح کرده، اسامی دردهایی که بر بدن طاری شود، سنّ انسان و شتر و اسب و گوسفند به عربی، اسامی قبایل سبا، وزن فلزات، و اقسام لغت از اصلی و مولّد و معرّب و معجم واضداد و مترادف و مشترک و حقیقی و مجاز و غیرهها) شامل ترجمۀ صحیح بسیاری از لغات معمولۀ عربی است به کلمات فصیحۀ فارسی. و مؤلف زبردست این کتاب، اینگونه مسائل را در رشتۀ بحور عروضی کشیده تا ضبط آنها در خاطر سهل باشد و در حقیقت ابونصر فراهی در طی 220 بیت شعر که به یاد سپردن آنها بسیار کار آسانی است، مقدار کثیری معلومات و الفاظ عربی و فارسی را در دسترس همه گذاشته و این توشۀ گرانقیمت سبکوزن را به خوشترین وضعی که جامه و قالب نظم باشد، به همزبانان تقدیم داشته است. بعبارةِ اُخری همانطور که دانشمندان امروزی دستورهای ریاضی و طبّی و شیمیایی را که ضبط و حفظ آنها در نهایت صعوبت است، در طیّ کتابچههایی به نام یادنامه (aide-memoire) مقیّد میکنند تا در مورد ضرورت به آنها رجوع شود، ابونصر فراهی نیز عدّهای از الفاظ و اصطلاحات عربی و فارسی را در کتاب نصاب که تذکرهمانندی است بینهایت سهلالتناول، در ضبط و قید آورده تا هر کس که آن ابیات را به خاطر بسپارد، به محض آنکه به یکی از کلمات و اصطلاحات مضبوطۀ در نصاب احتیاجی پیدا کرد، بدون زحمت زیاد و مراجعه به فرهنگها و قاموسها، با تکرار و تذکر بیتی که بر آن مشتمل است، مقصود خود را بیابد و به خاطر بیاورد. دکتر محمدجواد مشکور در مقدّمه خود بر متن مصحّح نصاب چنین میگوید: این كتاب دائرة المعارف كوچكى است كه از قرن هفتم هجرى همچنان در دسترس اطفال دبستان بوده است و براى آموختن زبان عربى به خردسالان هنوز در بعضى مكاتب و مدارس مورد استفاده مىباشد. این منظومه با هر لغت عربى یا چند مترادف عربى یك لغت فارسى یا مترادف آن را همراه دارد. علاوهبر این مصنّف اسامى ماههاى عربى و ایرانى و رومى و تركى، و اطلاعاتى درباره امورى از قبلم زنان پغمبر و فرزندان آن حضرت و ائمّه اثنى عشر و امثال اینها را در آن كتاب بنظم كشدمه و در آخر آن آورده است. امروز این منظومه علاوه بر اشتمال لغت عربى، از نظر گرد آمدن مجموعهاى از لغات قدیم و اصلو فارسى براى ما پارسىزبانان نهایت اهمتع را دارد؛ چه بسا لغتهاى پارسى در این كتاب یافت مىشود كه در فرهنگهاى قدیم از آنها ذكرى نرفته است.
مقلدین نصاب شیوه بدیع و مؤثر فراهی مورد تقلید بسیاری از لغویّون و علمای اهل ادب برای تعلیم مراحل اوّلیّه زبان قرار گرفت، طوری که از همان سدۀ هفتم تا زمان ما بسیاری از اهل علم به سرودن منظومههای لغوی پرداختهاند. این منظومهها را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
در اینجا به ذکر نمونههایی از این کارها میپردازیم: الف) عربی به فارسی:
در کشف الظنون میگوید: سلك الجواهر فارسی فی اللغة منظوم لعبدالحمدل بن عبدالرحمن الأنكوری ألفه فی: جمادي الآخرة سنة 757 أخذه من: (نصاب الصبیان) و (نصبح الفتیان)... وغرزهما أوله: (الحمد لله الذی زین الإنسان بالرأس والرأس بالإنسان... الخ ) أباهته: خمسون وخمسمائة وقطعاته: خمس وثلاثون.
در کشف الظنون میگوید: تحفة العلائي منظومة في اللغة الفارسیة لمحمد بن البواب أولها: ( افتتاح مقال بحمد الله نعماء بحدا... الخ ) جعلها على أسلوب نصاب الصبیان ونصبم الفتیان.
ب) زبانهای دیگر به فارسی:
ج) نصابهای فارسی به زبانهای دیگر
د) فارسی و لهجههای آن به فارسی
شروح نصاب الصبیان یکی از شیوههایی که از قدیم الایّام در میان اهل علم و دانشمندان رواج داشته، نگاشتن شرح و حاشیه و تعلیقه بر کتابها بوده است. شیوه شرح، خصوصاً در باب منظومههای علمی مورد توجّه بیشتری قرار میگرفته است. نصاب الصبیان نیز از این منظر مورد توجه قرار گرفته و توسط بسیاری از ادباء شرح شده است که در ذیل به فهرست آنها اشاره میرود:
شیخ آقابزرگ تهرانی رحمة الله علیه در الذریعة از این اثر اینگونه یاد میکند: لابنحسام الهروي اسـمه ریاض الفتیان ذكرته في ج 11 ص 333 رأیت نسخته العتیقة أولا فی سنة 1350 في المشهد الرضوي عند المحدث القمي و هي بقلم محمود الأرسنكی في سنة 785 كتبها في سمـرقند فی مدرسة المیرزا محمد سلطان بهادر، ثم رأیت منه نسخا أخرى أوله (سپاس بىقاحس مر قادرى را كه أساس حا ة أناس). نیز همو در در ج 11 ص 333 الذریعة نیز اینگونه میگوید: لنظامالدین بن کمالالدین بن حسام الهروي من بیت ابنحسام مؤلف خاوراننامه المذکور فی (7: 137) ألف الشرح فی 737 توجد نسخه عند الشیخ عبّاس القمي و المحیط و الخونساري و سپهسالار 7487 و عند ابراهیم دهگان فی سلطانآباد اراک. کما فصّله ابني في مقالته فرهنگهای تازی به پارسی ص 156-160 و نقل عنه المیرزا کمالا فی بیاض الکمالي. اقدم نسخ این کتاب همان نسخه شیخ عباس قمی است که اکنون تحت شماره 12618 در کتابخانه حضرت آیتالله العظمی مرعشی نجفی نگهداری میشود. نسخه ابراهیم دهگان نیز تحت شماره 7 به کتابخانه او در اراک موجود است. از دیگر نسخ قدیمی این کتاب میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: نسخه شماره 5501 کتابخانه ملک. نسخه شماره 178-178/1 کتابخانه حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی. نسخه شماره 42-د کتابخانه دانشکده ادبیّات دانشگاه تهران. نسخه شماره 1/858 کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
مؤلف این شرح چهرهای آشناست، لکن این کتاب او چندان شناخته شده نیست. حاجی خلیفه در کشف الظنون پس از ذکر نصاب میگوید: وعله تعلیقة للسید الشریف الجرجانی. در کتابخانه دانشگاه تهران شرحی بر نصاب به شماره 5835 موجود میباشد که در پایان نسخه آن را به سیدشریف نسبت دادهاند و نسخهای به شمـاره 7/14473 نیز در کتابخانه آستان قدس موجود است که دارای ویژگیهای همین نسخه است.
آقابزرگ چنین میگوید: شرح نصاب الصبیان لعبدالصمد بن كمال بن أمرر الحاج كتبه لولد أستاذه ضاکءالدین محمد بن كمالالدین سلطان محمد الأسترآبادي، أوله: (حمد بىغایت و ثناى بىنهایت سخنآفرینى راست كه...) یوجد عند السید آقا نجفي المرعشي السدر شهابالدین نزیل قم كما كتبه إلناس. اقدم نسخ این شرح در کتابخانه آستان قدس به شمـاره 15670نگهداری میشود امّا متأسفانه ابتدایش افتاده است. از این مؤلف دو کتاب دیگر موجود میباشد: الف): شرح بوستان به شمـاره 7977-67/54 کتابخانه مدرسه آیتالله العظمی گلپایگانی. ب) شرح عوامل المائه به شماره 1033کتابخانه مدرسه مروی تهران.
آقا بزرگ چنین میگوید: شرح نصاب الصبیان للقاضي محمدكريم بن فصحهالدين محمد الدشتبادضي، طبع في سنة 1366، شرح على أصله و على ملحقاته التي ألحقها به والده فصحعالدين كما يظهر من أوله. و المظنون أن والده فصحهالدين هو الشارح لـ بيست باب الذي مر في القسم الأول من هذا الجزء ص 131 و قلنا إنه شرحه باسم الوزير أمرب عليشری الذي توفي سنة 908، و القاضي محمدكريم هذا هو الذي عبر عنه تلمذ ه الشخ إبراهمت القطيفي الذي توفي بعد سنة 945 في بعض إجازاته بالمولى كريمالدين الشيرازي كما ذكرناه في إحاهء الداثر من أعلام القرن العاشر المخطوط. از وی اثر دیگری به نام بدایع الصنایع وجود دارد که سه نسخه از آن میشناسمك: الف) شمـاره 53 کتابخانه مجلس سنا. ب) شمـاره 3/444 کتابخانه معصومیّه. ج) شمـاره 1767-ف کتابخانه دانشگاه تهران.
مؤلف به تفصل شناختهشده نیست و از این اثر وی نسخ زیر در ایران شناخته شده است: الف) کتابخانه مجلس شورای اسلامی: ش 15722/قرن 10/مختصر 514. ب) فاضل خوانساری ش 302/ 1191ق/ فهرست 2/ 20. ج) دانشگاه تهران/ قرن 13. د) مجلس 2/ 14432/ اواسط ربیع الثانی 1244/ فهرست 38/572. هـ) حبیب جواهری همدان 20/ بی تا. قابل ذکر است که نسخه فاضل خوانساری توسط مرکز احیاء میراث اسلامی عکسبرداری شده و در ذیل معرفی میگردد: و ) مرکز احیاء/ 1191/ 2، 104.
آثار دیگری که از وی میشناسیم به قرار ذیل است: الف) الإنسیه فی طریق النقشبندیه که چند نسخه از آن در کتابخانههای مختلف موجود است. منجمله اقدم آنها نسخه کتابخانه آیتالله مرعشی؟رح؟ میباشد به شمـاره 3/11573 و نسخه کتابخانه مجلس شورا به شمـاره 5/10231 و نسخه کتابخانه آیتالله گلپایگانی به شمـاره 2/3312-17/97. ب) تفسیر چرخی که چندین نسخه از آن موجود میباشد به شمـاره 2/1147-ف کتابخانه دانشگاه تهران و شمـاره 14897 کتابخانه آیتالله مرعشی. ج) رسالة الغرّاء فی شرح اسماء الحسنی که از جمله نسخ آن میتوان به شمـاره 34/441-ف دانشگاه تهران اشاره نمود.
آقا بزرگ چنین میگوید: شرح نصاب الصبيان طلبه منه بعض أحبائه فشرحه و توفي الطالب في الأثناء فأتمه هو لأولاده و أحفاده و أرحامه. أحال فهی إلى شرحه لخطبة تهذيب المنطق المذكور في ص 220 من القسم الأول من هذا الجزء، و ينقل فهن عن السد الشريف الجرجاني المتوفى 816، و حكى فهم عن أكثر الشراح: أن أبا نصر الناظم اسمه محمد و لقبه بدر الدين و ذكر نفسه بكنيته لرغبته باشتهاره بها و إنه نظمه لحفيده، و لما بدأ في أوله بلفظ الجلالة قال في آخره: (الحمد لله على براعة الافتتاح و حسن الاختتام و الصلاة و السلام على سدل الأنبياء محمد و آله العظام) و عند شرح قوله: (مزلاب ناودان و ندانم شجر درخت) أورد رباعاد من نفسه پرسده ز من لطفه گویى پنداشت كه فارسی ندانم گفتا كه به فارسى ندا چیست گفتم كه به فارسى ندانـم رأیت النسخة في مكتبة المرحوم العلامة الشخ محمد السماوي في النجف الأشرف. نسخۀ دیگری که از این اثر شناخته شده است، نسخه شـماره 12006 کتابخانه آیت الله مرعشی است.
آقا بزرگ میگوید: شرح نصاب الصبیان للشیخ محمدحسنف الشریف ابن محمدرضا الطالقاني، مطبوع فی قطع وزیري كبر سنة 1302. اقدم نسخ این اثر نسخه شمـاره 47 کتابخانه مصلحالدین مهدوی در اصفهان میباشد که دارای خطی بسیار زیامست. از وی حاشیهای بر زبدة الاصول شیخ بهایی علیه الرّحمة نیز موجود میباشد و دو نسخه از آن میشناسیم: الف) نسخه شمـاره 437/1 کتابخانه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی. ب) نسخه شمـاره 1/635 حرم حضرت عبدالعظیم حسنی؟ع؟.
آقا بزرگ میگوید: شرح نصاب الصبیان للسید الأمرم شرفالدین علي بن حجةالله الطباطبائي الشولستاني شخ( العلامة المجلسي، رآه صاحب رياض العلماء بخطه في أسترآباد و استظهر أنه أول تألفایته لأن تاريخه سنة 996، و احتمل أنه لغيره، و كتبه هو بخطه، توفي بالنجف الأشرف في نفت و ستنم و ألف. از این اثر نسخهای در دست نداریم.
آقابزرگ میگوید: شرح نصاب الصبیان للشیخ علی النجار، كذا نقل عنه فی بعض حواشی شروح النصاب. از این اثر سه نسخه در کتابخانه مرعشی به شمـاره 7761 و کتابخانه مدرسه مبارکه فیضیه به شمـاره 3/1582 و کتابخانه دانشگاه تهران به شمـاره 6/1006 موجود میباشد.
آقا بزرگ میگوید: شرح نصاب الصبیان للشیخ یوسف بن مانع القرشي، ینقل عنه المیرزا كمالا صهر العلامة المجلسي فی مجموعته البااضیة. همچنین صاحب غیاث اللّغات در بسیاری از موارد به این شرح استناد می¬نماید. از این اثر نسخهای سراغ نداریم.
از این کتاب چند نسخه وجود دارد که اقدم آنها نسخه شمـاره 3378 کتابخانه دانشگاه تهران است.
آقا بزرگ میگوید: شرح نصاب الصبیان للمولى إبراهمح بن درویش محمد الكازروني نزیل شرااز المولود حدود سنة 1274 و المتوفى بها في رابع ربعا الثاني من سنة 1334 و قد تزوج فهاس بأخت العلامة الشخب یوسف الحدائقي، و قد حدثنی الشخي ضامءالدین بن یوسف الحدائقي بتواریخه و تصانفهف و قال إنه كان ماهرا فی العلوم و لا سماب الغریبة منها، و عد من تصانفهخ شرح الباب الحادي عشر الذي فاتنا ذكره في محله. از این کتاب تنها یک نسخه در كتابخانه مرعشی به شمـاره 10635 سراغ داریم. از او آثار ذیل را میشناسیم: الف) سفرنامه حج که یک نسخه به شمـاره 10600 از آن در کتابخانه آیتالله مرعشی موجود میباشد. ب) مختصر الدعوات: موجود به شماره 10707 در کتابخانه آیتالله مرعشی؟رح؟ ج) مصباح العارفین که دو نسخه از آن به شمـاره 1/2784 و 10706 در کتابخانه مذکور موجود میباشد.
از این شرح نیز تنها یک نسخه در اداره فرهنگ و ارشاد کاشان موجود میباشد که ظاهراً نسخه پیشنویس مؤلف است. اثر دیگری با عنوان طهریة الصواب از وی به شمـاره 2492 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
که یک نسخه به شمـاره 3623 از آن در کتابخانه دانشگاه تهران وجود دارد.
که یک نسخه به شمـاره 7042 از آن در کتابخانه مدرسه سپهسالار موجود است.
تنها یک نسخه از این اثر در کتابخانه علّامه طباطبایی شیراز وجود دارد. در انتهاء این نسخه نوشته شده است: تم الرسالة المسمی بشرح النصاب فی ید اقل خلق الله عبدالرحیم بن رجبعلي اشکوري و شارحه ملّا محمد بن ملّا شمـسعلي الاشکوري. این شرح ظاهراً از روی شرح دشتبیاضی نوشته شده است، طوری که در بدو امر گمان میرود هر دو یکی باشند.
که یک نسخه از آن به شمـاره 7597 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است.
از آن سه نسخه، یکی به شمـاره 2726 در کتابخانه مسجد اعظم و دو دیگر به شمـاره 321 و 2/559 در کتابخانه مدرسه امام صادق؟ع؟ چالوس موجود است.
از آن دو نسخه موجود است: یکی به شمـاره 4147 در دانشگاه تهران و دیگری به شمـاره 2/4309-29/22 در کتابخانه آیت الله گلپایگانی.
از آن دو نسخه موجود است: یکی به شمـاره 2/2459 در کتابخانه دانشگاه تهران و دیگری به شمـاره 1/746 در کتابخانه ملّی.
یک نسخه از آن به شمـاره 2/61 در کتابخانه دانشکده الهیات تهران مذکور است.
آقا بزرگ میگوید: للسید الاجل ابوالقاسم الموسوي کما ذکر فی بعض الفهارس المتأخره و الظاهر انّه من القرن الثالث عشر.
از این اثر یك نسها به شمـاره 16178 در كتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
یك نسخه از آن به شمـاره 2/4463 در انستیتو نسخههای خطی تركمنستان موجود است.
یك نسخه از آن به شمـاره 2/1716 در همان مركز نگهداری میشود.
آقا بزرگ میگوید: شرح نصاب الصبیان للمیرزا محمدعلي الشریف ابن المیرزا محمدباقر التفریيف فارسي أوله: (الحمد لله الذی مزی نوع الإنسان من الحیوان بالنطق و اللسان) إلى قوله و سمیته بكتاب التبیان فی تصحح لغات نصاب الصبیان. و بی ا نزی در مادۀ تاریخ این نسخه شریفه ثبت گردید: سؤالى ز تاریخ تألفد كرد خرد گفت تاریخ او را (صغار) (1291) نسخه خط المؤلف في طهران في مكتبة نجمالملك ذكره ولدنا المنزوي في فرهنگنامهها ص 253. اکنون نسخهای از آن سراغ نداریم.
وزارت عدلیّه.
آقا بزرگ میگوید: خلاصة التبیان في شرح لغات نصاب الصبیان للمیرزا علی رضا تبابنالملك التبریزي المعاصر مؤلف ترجمه عشق المذكور في (ج 4- ص 116) وهو كما كتب إلنا بخطه الجید في جزءين في كل صفحة من الجزء الأول ثلاث قوائم (1) اللفظ العربي (2) الفارسي (3) التركي و الجزء الثاني مرتب على الحروف في كل لغة و شرحها بالفارسية. نسخهای از آن به دست ما نرسیده است.
آقا بزرگ میگوید: شرح نصاب الصبیان بالفارسیة للسید الجللک عليأكبر الز دی الحسنی الحسیره اسمـه الدرة الثمینة مرّ فی ج 8 ص 96. و در ج 8 ص96 نیز میگوید: الدرة الثمینة في شرح نصاب الصبیان بالفارسیة. للسید عليأكبر الحسني الحسيره اللغوي الزهدي بن الحاج مرحزا جعفر المتطبب. فرغ من الشرح في الثلثاء العشرين من ذي الحجة (1292) و طبع مرة (1295) و أخرى (1312) و یأتي تتميمه الموسوم بالدرة اليتیمة.
آقا بزرگ میگوید: شرح نصاب الصبیان للشیخ المحدث المعاصر الشخ عباس بن محمدرضا القمي المتوفي سنة 1359، و هو أول تصانفهر اسمه الدرة الیتیمة طبع بإیران سنة 1316.
ملّا مصطفی متولد خوی بوده و سپس به یزد مهاجرت کرده و در آنجا زیسته است. از تاریخ تولد و وفات وی اطلاع چندانی در دست نیست؛ همین قدر میدانیم که در قرن سیزدهم میزیسته است. آثار گوناگونی در زمینههای مختلف علوم اسلامی دارد که بسیاری از آنها به صورت مخطوط در کتابخانه وزیری یزد نگهداری میشوند. تا آنجا که اّلاع داریم دو اثر از وی به حلیه طبع آراسته شده است؛ یکی شرح دعای صباح به همّت آقای اکبر ایرانی قمی و دیگری زینة المدایح در شرح قصیدۀ فرزدق در مدح امام سجّاد؟ع؟ به همت آقایان محمدعلی خزانهدارلو و احمد رضی. امّا از سرمایه بینش تا آنجا که ما میدانیم تنها یک نسخه در کتابخانه جواد مدرسی یزدی وجود دارد که در دفتر چهارم نشریّه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران معرّفی شده است و عکس آن نیز به شمـاره 1760 در مرکز احیاء میراث اسلامی موجود است. مؤلف تاریخ اتمام آن را سنه 1252 گزارش نموده است و کاتب که محمدصالح بن میرزا محمدحسین نام دارد تاریخ اتمام کتابت را سنه 1272 گزارش کرده است. البته ابتدای این نسخه افتادگی دارد و آقای محمدحسین مدرسی به امر مرحوم آیتالله سیدجواد مدرسی آن را از روی نسخه قدیمهای که نزد آقای ابوالحسن بن علیرضا مدرسی بوده است تکمیل نموده و تاریخ اتمام آن را 11/7/1378 گزارش نمودهاند.
آقابزرگ در الذریعة چنین میگوید: شرح فارسي علی نصاب الصبیان للمعاصر وثوق العلماء، المیرزا عبدلله بن محمّد حسن الخراسکانی الاصفهانی، صاحب عقائدالمؤمنین و نظمه الفه فی 1364 ق اوّله (الحمدلله الذی هدانا الی الصواب حمداً کثیراً یبلغ مبلغ النصاب امّا بعد فیقول الجانی عبد الله) طبع بطهران 1324 ش علی الحجر فی 220 ص.
آقا بزرگ چنین میگوید: قنوان صنوان فی شرح تقریظ نصاب الصبیان للمولى محمد حسن بن قنبر علی الزنجانی المتوفى حدود 1340. نسخهای از این شرح در کتابخانه آیتالله مرعشی به شماره 11169 به خطّ مؤلف موجود است.
نسخهای از این اثر به شماره 264 در كتابخانه دائرةالمعارف بزرگ اسلامی موجود است.
یک نسخه از این کتاب به شماره 2/2924 در کتابخانه ملّی تبریز وجود دارد. لازم به ذکر است که علاوه بر شروح مذکور، شروح بسیار دیگری بر نصاب نوشته شده است که نه نام مشخصی دارد و نه مؤلف آن شناخته شده است؛ لذا در این جا به معرفی آنها نپرداختیم. کتاب نصاب الصبیان توسط بعضی از رجال علمی به صورت مصحَّحه به طبع رسیده که در ذیل نام آنها اشاره مینماییم:
|