لمحاسن و الاضداد از جاحظ نیست /عنايت الله فاتحي نژاد

المحاسن و الاضداد ، از مولفی ناشناخته در سده ۶ق و منسوب به جاحظ

کتاب المحاسن و الاضداد با مقدمه ای از جاحظ آغاز می شود که وی در آن زبان به گلایه از اهل علم گشوده ، از اینکه نسبت به آثار او حسادت می ورزند و برآنند تا کتابها و رسائل وی را با همه استواری و گران مایگی بی ارزش نشان دهند ، شکوه سر می دهد . وی می گوید:« ... چون کتابی را بنگارم و به یکی از بزرگان تقدیم دارم ، گروهی چون شتران سرکش و افسار گسیخته ، نزد وی شتابند وبا نیرنگ زبان به بدگویی آن کتاب گشایند تا آن را از چشم وی بیندازند و اگر در آن توفیق نیابند ، موضوعات و معانی آن را سرقت  کنند و از لابلای آن کتابی به نام خود برسازند و به دیگری تقدیم دارند ... اما چون کتابی هرچند کم بارتر و کم مایه تر بنگارم و آن را به ابن مقفع و خلیل بن احمد و...منسوب دارم ، هم ایشان مشتاقانه نزد من می شتابند تا نسخه ای از آن را فراهم آرند ...»( 13ـ14). مسعودی در التنبیه و الاشراف نیز همین موضوع را از قول جاحظ نقل کرده است (76ـ77 ؛نیز نک ، قلقشندی ، 14/450 ). پس از این مقدمه ، مولف در 79باب که گاه هرباب از حد یکی دو صفحه تجاوز نمی کند ، به ذکر محاسن و مساوی (= خوبیها و زشتیها) ی  برخی اشیاء ، صفات ، اخلاق و آداب و سنن پرداخته است.  نخستین باب به ذکر محاسن کتاب و کتابت اختصاص دارد که مولف درآغاز به پیشینه نگارش و کتابت نزد ایرانیان پرداخته و ضمن آن به سنگ نوشته ها و کتیبه های برخی بناهای معروف  اشاره دارد. سپس روایاتی در باره ارزش و فضیلت کتاب و کتابخوانی از قول برخی بزرگان نقل می کند( 17ـ23) .

آخرین بخش کتاب نیز همانگونه که در مقدمه آمده به محاسن و مساوی مرگ اختصاص یافته است ( 418ـ421) .

انتساب نادرست کتاب به جاحظ:

 کتاب المحاسن و الاضداد با اینکه بارها به نام جاحظ به چاپ رسیده است ، شواهد و قراینی فراوانی وجود دارد که ثابت می کند این کتاب ازآن جاحظ نیست .لازم به توضیح است که تمام چاپهای کتاب تنها براساس یک نسخه انجام گرفته است و این خود تا اندازه زیادی از اعتبار کتاب می کاهد . اما شواهدی و دلایل ما در انتساب نادرست این کتاب به جاحظ اینهاست :

 1. در هیچیک از منابع کهن که فهرست کاملی از آثار جاحظ به دست داده اند ، کتابی به این نام یا مشابه آن به نام جاحظ ثبت نشده است .

2. نخستین باب کتاب «محاسن الکتابة و الکتب » (17ـ23) خلاصه ای است از آنچه جاحظ در نخستین صفحات جلد اول کتاب الحیوان با عناوین « نعت الکتاب» ،«فضل الکتاب » و«الکتابات القدیمة» آورده است (نک ، الحیوان ،1/38ـ41؛ قس ، المحاسن و الاضداد،20ـ22 ؛ الحیوان ، 1/50ـ51؛ قس ، المحاسن ، 22ـ23 ؛ الحیوان ، 1/72 ؛ قس ،المحاسن ،17 ؛ الحیوان ،1/68؛ قس ، المحاسن ،18 ). اگر المحاسن و الاضداد ازآن جاحظ بود ، لزومی نداشت که بخشی از کتاب الحیوان را در کتاب دیگری تکرار کند .

3.مولف کتاب چند جا از عبدالله بن معتز نام برده و از وی نقل قول کرده است ( نک،216 ، 254) . درحالیکه ابن معتز(د. 296ق) در 247ق به دنیا آمده ( نک ، ابن خلکان 3/77) ودر زمان مرگ جاحظ یعنی 255ق تنها کودکی 8ساله بوده است .

4. مولف در باب محاسن المفاخره (170ـ193) روایتی بسیار مفصل  در تایید گرایشهای شیعه از شخصی به نام سنان بن حسن تستری نقل کرده که در آن از بنی هاشم و شیعیان و به ویژه علی بن ابی طالب ( ع) و حضرت فاطمه (ع) بسیار تجلیل وستایش شده و ضمن نقل برخی خطبه های امام حسن ( ع) و امام حسین(ع) وعبارات ستایش آمیز درباره آنان بارها از ایشان به عنوان «سیدا شباب اهل الجنه » یاد شده است ( نک ، 174ـ 180  ) که مسلماً اینگونه روایات با گرایشهای مذهبی و کلامی جاحظ در تضاد است .

5.مولف المحاسن و الاضداد ازکسانی با عبارت «حدثنا» و «اخبرنا»  روایت کرده که در زمره استادان و حتی معاصران جاحظ نبوده اند .به عنوان مثال در روایتی می گوید : «اخبرنا محمد بن خلف قال : اخبرنی ابوبکر العامری ...» ( ص357) .می دانیم که محمد بن خلف استاد ابوالفرج اصفهانی ( د.362)  بوده و ابوالفرج در اغانی روایات فراوانی را از وی با عبارت : « اخبرنا محمد بن خلف عن ابی بکر العامری »  آورده است ( مثلاً نک ، 1/80 ،102 ،     جم) . بنابراین نویسنده المحاسن و الاضداد باید دست کم از معاصران ابوالفرج اصفهانی ـ که حدوداً 100 سال پس از جاحظ می زیسته ـ  باشد .

6. در المحاسن و الاضداد گاه به اشعار شاعرانی استشهاد شده است که سالها پس از جاحظ می زیسته اند مانند : ابن لنگک ( د.360ق) ، ابن معتز ( د. 296ق  )  منصور بن اسماعیل فقیه ( د.306ق) (نک ،96، 419) . گاه نیز در لابلای کتاب به ابیاتی بدون ذکر نام سراینده آنها برمی خوریم که پس از جستجو در منابع و یافتن نام سرایندگان آنها مشخص می شود بسیاری از این ابیات به شاعرانی تعلق دارد که سالها پس از جاحظ می زیسته اند و گاه بیش از یک قرن با جاحظ فاصله زمانی دارند .از آن جمله  :  بیتِ  « استودع الله فی بغداد لی قمراً  ...» ( ص 414) از ابن زریق بغدادی است  که در 420ق وفات یافته است   (قس ، فروخ ،3/92بیت 4؛ الموسوعة الشعریة ، بیت 15) ؛ همچنین 4 بیت با مطلع :« و بدا له مِن .. » با قافیه « لَمعانُه » ( نک،  414) از حسین بن منصور حلاج متوفای سال309ق است  (قس ، الموسوعة الشعریة  ) ؛ نیز 3بیت با قافیه دال ( نک ، 352) که از ابوبکر شبلی (د.334ق) است (قس ، الموسوعة الشعریة ) ؛ دو بیت با مطلع : « ان قَرَأ العادیات ...، با قافیه ب ( نک ، 225)  از ابوالعباس النامی است که وفات وی در  399ق بوده است ( قس ،  الموسوعة الشعریة)؛ 4 بیت با مطلع : «عاد السرور الیک فی الاعیاد ... » با قافیه د ، نیز 2بیت « با مطلع کم تائهٍ بِولایة ...» ، با قافیه د و 5 بیت  با مطلع «تعلمت ُ فی السِجن .. » با قافیه ک همه از ازعبدالله بن معتز است که در296ق وفات یافته است  (نک ، 88، 96، 120 ؛ قس ، الموسوعة الشعریة     ) .

7. 5بیت (بدون ذکر نام سراینده ) در کتاب نقل شده است ، با مطلع  « بَدا حین اثرَی.. »  با قافیه م (نک، 120 ـ 121 ) که این ابیات از سروده های جاحظ است ( قس ، الموسوعة الشعریة ، جاحظ  ) . اما مولف درآغاز این ابیات عبارت «قال فی ابن ابی دواد »را به کار برده است . حال آنکه اگر نویسنده کتاب، جاحظ بود ، به جای «قال» باید از لفظ «قلتُ » استفاده می کرد . به علاوه ابیاتی از مولف کتاب با لفظ «قلتُ» در کتاب آمده است  (نک، 254)  که در مجموعه اشعار جاحظ وجود ندارد . 

۸.مولف داستانی از قول شخصی به نام ابوعلی بن الاسکری (=الاشکری) از ندیمان تمیم بن تمیم نقل کرده است ( نک، ۴۱۴ـ۴۱۵) که این داستان در برخی منابع از جمله جذوة المقتبس حُمیدی(۱/۱۲۲-۱۲۳) و نیز وفیات الاعیان ابن خلکان(۵/۳۳۸-۳۳۹)آمده است .بی تردید تمیم بن تمیم همانگونه که ابن خلکان نیز تصریح دارد ابوالمعز تمیم بن بادیس حاکم قیروان است که در ۵۰۱وفات یافته است . بنا بر این روایت، المحاسن و الاضداد باید پس از این تاریخ و دست کم در اوایل سده ۶ق تالیف شده باشد.

۹.از همه مهمتر اینکه تقریباً همه مطالب صفحات 17تا225 کتاب المحاسن و الاضداد در کتاب المحاسن و المساوی بیهقی با اندکی تقدیم و تأخیر آمده است ( به عنوان مثال نک، المحاسن و الاضداد ، 34ـ 39؛ قس ، بیهقی ، 938ـ954 ؛ ) . حتی عنوان بیشتر بابها عیناً در دو کتاب یکی است ( مانند : محاسن المخاطبات ، محاسن المکاتبات ،مساوی المکاتبات ،محاسن الجواب و جم ) . حال با توجه به اینکه در المحاسن و الاضدادـ چنانکه پیشتر دیدیم ـ ابیاتی از ابوالعباس النامی متوفای 399ق و ابن زریق متوفای سال 420ق نقل شده است ، تردیدی نیست که المحاسن والاضداد دست کم در اوایل سده 5ق و حدود 2قرن بعد از المحاسن و المساوی بیهقی تالیف شده است . بنابراین می توان نتیجه گرفت که مولف المحاسن و الاضداد کتاب بیهقی را در دست داشته و بسیاری از مطالب آن را گاه عیناً و بدون کم و کاست ( مثلاً نک ،محاسن المواعظ ،208ـ209 ، جم؛  ؛ قس ، بیهقی ۸۴ به بعد) وگاه با اختصار ( نک ، باب محاسن الثقة بالله ، 200ـ201،جم ؛ قس ، بیهقی ) در المحاسن و الاضداد آورده است .چندانکه با مقایسه دقیق دو کتاب به خوبی روشن می شود که مولف المحاسن و الاضداد نیمه نخست کتاب خود را از باب محاسن الکتابة و الکتاب (ص17) تا باب مساوی التهتک ( ص 225) همه را ـ البته گاه با تقدیم و تاخیرمطالب و روایات  ـ از بیهقی گرفته  و به ندرت عبارت یا عباراتی را از خود بدان افزوده است . مولف المحاسن و الاضداد حتی باب نخست کتاب را که خلاصه ای از صفحات نخستین کتاب الحیوان است ـ چنانکه پیشتر گفتیم ـ مستقیماً از الحیوان اقتباس نکرده است و سیاق عبارات نشان می دهد که این بخش را نیز از المحاسن و المساوی بیهقی گرفته است .

اما مأخذ یا مآخذ نیمه دوم کتاب که در المحاسن و المساوی بیهقی نیامده، برما روشن نیست .با این حال برخی روایات آن که مربوط به تاریخ و فرهنگ کهن ایران است ، به خصوص آنچه از قول موسی بن عیسی کسروی در باره نوروز و مهرگان و داستان بلاش و دختر شاه هندو نقل شده ( نک ،286ـ296 ، 388ـ393  ) ، از اهمیت فراوان برخوردار است زیرا به احتمال فراوان این روایات بخشهایی از خداینامه است که کسروی آنها را مستقیماً از ترجمه عربی ابن مقفع گرفته است (نک ، خالقی مطلق ، 20) .بنابراین حتی اگرمولف المحاسن و الاضداد ،آنها را مستقیماً از آثار کسروی نگرفته باشد  ، باز از اهمیت آن کاسته نمی شود . زیرا برخی از این روایات تقریباً منحصر به فرد است و در منابع دیگر تکرار نشده است . مثلاً ماجرای بلاش با دخترک هندو یکی از داستانهای ادبیات از دست رفته پهلوی است که از آن دو ترجمه عربی باقی مانده است : یکی در المحاسن و الاضداد که درباب « محاسن وفاء النساء»( 286ـ292)آمده و با عبارت «قال الکسروی » آغاز شده است  و دیگری درکتاب نهایة الارب فی اخبار الفرس و العرب از مولفی ناشناخته ( به کوشش دانش پژوه ، تهران ، 1374ش ، صفحات 280ـ294   ) . این داستان مجموعاً از 7حکایت تشکیل شده که 2حکایت آن در المحاسن و الاضداد و به طور کامل تر در نهایة العرب آمده است .به عقیده خالقی مطلق احتمالاً این داستان در اصل پهلوی کتابچه ای مستقل بوده است که هنگام راه یافتن به خداینامه و سپس از آنجا به ترجمه عربی ابن مقفع و کسروی کوتاهتر شده است (ص20) . این داستان  یک نمونه کهن از حکایات تودرتو و از نوع هزار و یک شب و کلیله و دمنه است . همچنین در باب «محاسن النیروز و المهرجان » که از قول کسروی نقل شده ، در باره نوروز و مهرگان و آداب و رسوم ایرانیان در هنگام برگزاری این جشنها اطلاعات ارزنده ای به دست می دهد ( نک، 388ـ 393) .  علاوه براین داستان خسروپرویز و گُردیه (293ـ 297) ، حکایاتی در باره انوشیروان و خسرو پرویز و هدیه خسروپرویز به امپراتور روم (314ـ318،334 ،397)بخشهایی از تاریخ وفرهنگ کهن ایران است که در المحاسن و الاضداد برجای مانده است .

 داستان بلاش را بارون روزن با مقدمه ای درسال 1895م به روسی و علی بهرامیان آن را به فارسی برگردانده است .رشرمستشرق آلمانی المحاسن و الاضداد را در 1926م به آلمانی ترجمه کرده است .   

المحاسن و الاضداد نخستین بار به کوشش فان فلوتن در لیدن 1898م و به نام جاحظ به چاپ رسیده است .پس از آن بارها از جمله به کوشش علی فاعور و دیگران در بیروت 1411ق/1991م منتشر شده است .

مآخذ:بیهقی ،  ابراهیم   ، المحاسن و المساوی ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم قاهره    ؛جاحظ ، عمروبن بحر ، الحیوان ، به کوشش عبدالسلام محمد هارون ، بیروت ،1357ق؛ همو،  المحاسن و الاضداد، به کوشش علی فاعور و دیگران ، بیروت ، 1411ق/1991م؛ خالقی مطلق ، جلال ، « داستانی از ادبیات از دست رفته پهلوی » ، نامه ایران باستان ، سال پنجم ، شم 1و2 ، 1385ش؛ فروخ ،عمر، تاریخ الادب العربی ، بیروت ، 1985م؛قلقشندی ،احمد، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء ،به کوشش محمد حسین شمس الدین ،بیروت ،1407ق/1987م ؛ مسعودی ، التنبیه و الاشراف ، به کوشش دخویه ، لیدن ، 1893م؛ نهایة الارب فی اخبار الفرس و العرب ( مجهول المولف)، به کوشش محمد تقی دانش پژوه ، تهران ، 1374ش .

 

معرفی پژوهشکده

پژوهشکده ادیب فقه جواهری در سال 1392 با هدف ارتقا سطح فهم دین براساس ادبیات عربی در حوزه علمیه قم شروع به کار کرد. این نهاد در تولید کتاب (کتابگاه)، مجله، فیلم های آموزشی کوشا بوده و سمینار نقشش ادبیات عربی در فرآیند استنباط و جشنواره ادبی سید علی خان مدنی ره از دیگر خدمت های پژوهشکده به ریاست استاد سید مرتضی حسینی کمال آبادی  است.

تماس با ما

تماس با پژوهشکده ادیب فقه جواهری

تماس با کتابگاه

از این راه ها در ارتباط باشیم

گفت و گو

پیام به پشتیبانی (پاسخگویی فوری)
09197459063

تماس

09197459063

شنبه تا پنج شنبه (9 الی 21)

ایمیل

info@arabadib.ir

 

کد پستی

3749113916

آدرس

قم، خیابان معلم شرقی پ73
Template Design:Dima Group