جن در ادبیات عرب / دکتر فاتحی نژاد

جن در لغت عرب مشتق از فعل متعدی « جَنَّ » به معنای پنهان کردن و استتار کردن  آمده است و اصطلاحاً در مقابل « اِنس» برموجوداتی نامرئی اطلاق می شود که دارای عقل و فهم اند و می توانند به اشکال و صور مختلف در آیند . برخی از آنان کافر، زیانکار و پلیدند و برخی مومن و مسلمان (ابن حزم ،3/134؛ شهرستانی ، 2/17، 26 ؛  یاقوت ،1/487 ،  3/460 ؛ ابن منظور ، 13/93؛ سیوطی ، 1/274) . در روایات اسلامی ابلیس به عنوان مهتر و سرکرده آنان معرفی شده است . در ادبیات عربی جن به عنوان اسم عام به کار رفته و  واژگانی همچون شیطان ، مارِد ، امرد ، عفریت و غول گاه مترادف کلمه جن یا از انواع جن شمرده شده است( ابن جزری ، 3/396 ، 467 ، 4/315؛ ابن ابی یعلی ،  648   ؛  ابن منظور ، 4/586  ،    ) بنا به برخی روایات جن از لحاظ جنس گاه مذکر است که به آن امرد گویند و گاه مونث که غول نامیده می شود ( نک، مناوی ، 1 / 542 ؛ ابن ابی یعلی، 1 / 648 ؛ قس ، ابن منظور ، 11/510  که غول را مذکر شمرده است ) .بنا به اعتقادی غول خوی درندگی و وحشی گری دارد و بنا به افسانه ای تأبّط شراً از شاعران صعالیک جاهلی سراسریک شب را تا سپیده دمان با یکی از آنان جنگیده است. وی در ابیاتی این نبرد تن به تن با غول را به زبیایی به تصویر کشیده است ( ابوالفرج اصفهانی  ، 10/145 ـ 146) .

قدرت سحرآمیز شاعران جاهلی در سرودن اشعار باعث ظهور افسانه های متعددی در میان جاهلیان شده بود .آنان چنین می پنداشتند که شاعران با موجودات نامرئی وفرازمینی در ارتباط اند و جنها این اشعار را به آنان القا می کنند . از این رو گمان می کردند که هر شاعر شیطان یا جنی در تسخیر خود دارد که الهام بخش شعر اوست( ثعالبی ، 1/70) . در منابع کهن داستانها و روایتهای متعددی مبنی بر ارتباط شاعران جاهلی از جمله زهیر بن ابی سلمی و اعشی  با جنیان نقل شده است ( ابوالفرج اصفهانی  ، 11/91) . چنانکه گفته اند اعشی را جنی  به نام «مِسحل» و عمرو بن قَطن را جنی دیگر به نام « جُهُنّام» در سرودن شعر یاری می رسانند و اشعار را بر زبان آنان جاری می سازند(جاحظ، الحیوان، 6/225) .اعشی خود در ابیاتی به صراحت می گوید که سراینده سروده های او «مِسحل» است که« اشعاری پیراسته ، برزبانش جاری می کند» (نک ، ثعالبی ، ثمار القلوب ، 1/70 ، ابوالفرج اصفهانی ،9/182 ؛ عبدالجلیل ،  38  ). به روایتی جریر بن عبدالله بجلی یک بار شب هنگام در کنار برکه ای مسحل شیطان اعشی را با چهره ای زشت و کریه در میان گروهی از جنیان ملاقات کرد و مسحل ابیاتی از معلقه معروف اعشی را که از سروده های خود می دانست ، برایش خواند ( ابوالفرج اصفهانی  ، 9/182) .در باره  احیحة بن جلاح دیگر شاعر جاهلی نیز گفته اند که وی گروهی از جنها را در اختیار داشته که برخی اشعار و اخبار را به او القا می کرده اند ( ابوالفرج اصفهانی  ، 15/39) .

  این پندار حتی در میان شاعران دوره اسلامی نیز رواج داشته است و آنان اعتقاد داشته اند که جنها را دو سرکرده بزرگ به نامهای شیصبان و شنقناق است که الهام بخش شاعران بزرگ اند ( ثعالبی ، ثمار القلوب ، 1/70).  برخی منابع جنیان را به دو طایفه بزرگ تقسیم کرده اند : جنیان بنی مالک که دعوت پیامبر را پذیرفته واسلام آوردند و طایفه بنی شیصبان که مشرک و کافر بودند ( یاقوت ، 3/460) . حسان بن ثابت در ابیاتی گفته است که اشعار را گاه خود می سرایم وگاه جنیانی از بنی شیصبان آنها را بر زبانم جاری می سازند ( ثعالبی ،ثمار القلوب ، 1/70 ) . 

همچنین گفته اند که بشار بن برد را جنی به نام «شَنقناق»  و فرزدق را شیطانی به نام « عمرو» در سرودن شعر یاری می رسانده اند ( نک، جاحظ، همان، 6/226؛ثعالبی ، همانجا) . بشار مدت درازی با حماد عجرد مبادله اشعار هجوآمیز داشت و معتقد بود که این اشعار را جنها به او الهام می کنند ( ابوالفرج اصفهانی  ، 14/339) . ابونجم عجلی نیزدر بیتی با فخرفروشی شیطان خود را مذکر و شیطان دیگر شاعران را مونث دانسته است( نک، جاحظ، همان، 6/229؛ ضیف ، 197). در باره جریرشاعر عصر اموی نیز در منابع آمده است که وی پیروان و حامیانی از جن داشته  که در سرودن اشعارش به وی یاری می رسانده اند و ابیات معروفش را در هجو بنی نمیر آنان به او القا کرده اند ( ابوالفرج اصفهانی  ،  8/35 ؛ابشیهی ، 1/146) . به روایتی یکبار بشر بن مروان از وی خواسته بود تا قصیده شاعری را پاسخ گوید و او شب هنگام برآن  شد تا ابیاتی در پاسخ وی بسراید اما هر چه تلاش کرد ، چیزی به ذهنش نرسید و از عهده آن برنیامد ، دراین هنگام نوای جن خود را شنید که می گوید : آیا گمان می کنی این تویی که شعر می سرایی ؟ من یک شب تو را به حال خویش رها کردم  و تو در سرودن شعر اینچنین عاجز و درمانده شدی . سپس ابیاتی را به وی القا کرد و او به یاری جن خود قصیده اش را به پایان برد ( ابوالفرج اصفهانی  ، 8/74) . همچنین کُثیّر از شاعران غزل سرای دوره اموی که به سرودن غزل عذری یا عفیف شهرت دارد، خود در داستانی گفته است که نخستین سروده اش را جن وی به او القا کرده است . بنا به این روایت وی یک بار شبانگاهان سوار بر شترخود از بیابانی می گذشت که یکی از جنیان از او خواست تا شعر بسراید و او نخستین شعر خود را به یاری وی که خود را همزاد او معرفی کرده بود ، سرود ( ابوالفرج اصفهانی ، 9 / 32 ) . علاوه بر اینان بسیاری از شاعران دیگر نیز همچون حطیئه ، فرزدق و ابن میّاده از باب مفاخره اشعار خود را ملهم از جن دانسته اند . فرزدق در ابیاتی گفته است که شیطان من و جریر یکی است ؛ اما اشعار هجوآمیزی که بر زبان من جاری می سازد ، هرآینه زهرآگین تر از اشعار جریر است ( نک، ابوالفرج اصفهانی ، 2/170؛ثعالبی ، 1/ 72 ـ 73  )  .

در منابع کهن گاه به ابیاتی برمی خوریم که گفته اند جنها آنها را سروده اند( نک، میدانی ، 1/365)  . ابوالفرج اصفهانی 5 بیت در رثای عمربن خطاب نقل کرده  که به روایتی جنیان آن را پیش از قتل وی سروده بوده اند (ابوتمام ، 1/453 ؛ابوالفرج اصفهانی ، 9/186 ؛ سیوطی ، 145) . همچنین در روایات آمده است که چون حنظلة بن ربيع بن صيفي از محدثان صدر اسلام درگذشت ، جنها در مرگ وی مرثیه سرودند ( ابن حجر ، الاصابه ، 2/134) . در باره سعد بن عباده که در ماجرای سقیفه نقش مهمی داشت ، گفته اند وی به دست جنیان به قتل رسید و آنان در بیت شعری ( وَ قَتَلنا سَیّدالخزرجی سعد بن عباده ـ و رَمَیناهُ بِسَهمینِ فَلَم نُخطء فُواده) به کشتن وی اعتراف کرده اند ( ذهبی ، سیر الاعلام النبلاء ، 1/278 ؛ ابن عماد حنبلی ، 1/28)  که به نظر می رسد انتساب این ابیات به جن گاه جنبه سیاسی داشته است . همچنین به روایتی حرب بن امیه از سرداران اموی و مرداس بن ابی عامر سلمی را نیز جنها به قتل رساندند و بیت معروف :« وقبر حربٍ بمکان قفرٍ و لیسَ قربَ قبرِ حربٍ قبرٌ »  که از شواهد بلاغی در تنافر حروف است ، را جنها در باره حرب بن امیه سروده اند (نک، جاحظ ، البیان و التبیین ، 1/49 ؛  ابوالفرج اصفهانی  ، 6/357 ؛ مسعودی ، مروج الذهب ،      ؟  ؛ قلقشندی ، 2/292).  جالب اینکه برخی از ابیاتی که منسوب به جن است ، حکم ضرب المثل پیدا کرده و به کتابهای امثال راه یافته است(نک، میدانی ، 1 / 365 ؛واقدی ، 2/302) و برخی نیز چندان دلنشین است که موسیقی دانان بر روی آنها آهنگ ساخته و خنیاگران آنها را به آواز می خوانده اند ( ابوالفرج اصفهانی  ، 6/309  ).

عربها علاوه بر شاعران بزرگ  همه کسانی را که دارای نبوغی خارق العاده بوده اند ، به نوعی در ارتباط با جن دانسته اند  . چنانکه در مورد کاهنان و خطیبان معروف جاهلی که از خطبه های آنان به عنوان نثر بلیغ عصر جاهلی یاد می شود ،  معتقد بودند که هر یک از ایشان را همزادی از جن است که  خطبه هایش را به وی القا می کند ( جاحظ ، البیان ، 1/155 ؛ابن تیمیه ، 288 ؛ ابن منظور ، 13/363) . همچنین معروف است که مشرکان چون در مقابل اعجاز قرآن در حیرت مانده بودند ، اعتقاد داشتند که آیات قرآن را جنها به پیامبر (ص) الهام می کنند(ابن خلدون، 1 / 92 ؛ ابن تیمیه ، 1 / 288  ) . واژه عبقری ( منسوب به عبقر)که در لغت عرب به معنای نابغه آمده ، از همین اعتقاد نشأت گرفته است و عبقر نام مکانی است که به اعتقاد عربها مأوی و منزلگاه جن بوده است و عربها  هرکس یا هرچیز را که استعداد و برجستگی خاصی داشته عبقری  نامیده اند (رازی ، 1/172؛ یاقوت ، 4/79 ؛ بکری ، 3/917 ؛ ابن منظور ،  4/534 ـ 535، ذیل واژه عبقر).

در برخی روایات آمده است که طایفه ای از جن مثل آدمیان دوستدار علم و دانش بوده گاه در مجالس درس بزرگان حضور داشته اند و در میان آنان راویان بسیاری بوده اند که احادیث و اخبار را روایت می کرده اند . در گزارشی آمده است که وهب بن منبه و حسن بصری با جن در ارتباط بوده و به آنان  فقه و حدیث و قرآن می آموخته اند ( ابن سفیان ، 1/110) . درباره ابوالقاسم بن احمد بن عبدالصمد مقری مکه و  عثمان بن عبدالرحمان مخزومی از قرّاء مصرنیز گفته اند که گروهی از جنها نزد ایشان  قرائت قرآن آموخته اند ( ابن عماد حنبلی ، 3/277، 4/44) . بنا به برخی روایات جنها خود نیز مجالسی علمی داشته اند و گاه در فقه و حدیث و صرف و نحو با یکدیگر به مباحثه و مناظره می پرداخته اند . به روایتی ابن کیسان گروهی از آنان را دیده است که در باره فقه و حدیث و حساب و شعر به بحث و گفتگو  مشغول بوده اند و در مسائل صرفی و نحوی به مکتب نحوی سیبویه گرایش داشته اند ( نک ، خطیب بغدادی ، 12/197) . برخی نیز خود سیبویه را از جنیان دانسته اند ( همانجا ) . گویی منابع کهن در مواردی که خواسته اند در ستایش از مقام علمی و جایگاه والای افراد مبالغه کنند آنان را شیطان ، جن یا جنی می شمرده اند چنانکه ابوحنیفه را نیز به چنین صفاتی متصف کرده اند (ثمار 1/74)  .

بر اساس این پندار جنها علاوه بر شاعران در خدمت موسیقی دانان و خنیاگران نیز بوده اند وآهنگسازان معروفی چون زریاب ، اسحاق موصلی و ابراهیم موصلی موفقیت خود را مدیون جنیانی هستند که موسیقی را به آنان تعلیم می داده اند .به روایتی گروهی از آنها هر شب سراغ زریاب می آمدند و در ساختن آهنگها وی را یاری می رساندند . همچنین گفته اند که ابراهیم موصلی آهنگ معروف به ماخوری را از جنها فراگرفته است ( مقری ، 3/ 132 ، 134) . در باره عبدالله بن عباس ربیعی نیز در روایات آمده است که وی شب هنگام بر روی ابیاتی از شعر سلیک شاعر جاهلی آهنگی معروف ساخت و صبحگاهان مردی را دید که همان آهنگ و ترانه را زمزمه می کند و او تردیدی نداشت که جنها آن را بر زبان وی جاری ساخته اند ( ابوالفرج اصفهانی ، 19/254) .

 به گفته برخی منابع کهن عربها هرگاه در وصف چیزی قصد مبالغه داشته اند آن را به جن نسبت می داده اند (بکری ، 3/917) ،چنانکه برخی از بناهای عظیم وحیرت انگیز را  به گمان اینکه از عهده بشر خارج است ، ساخته دست جنیان پنداشته اند . از جمله شهر تدمر در شمال بادیة الشام را که برخی از آثار معماری رومی و یونانی هنوز در آنجا پابرجاست ، ونیز شهر اصطخر و کاخهای معروف حیره از جمله خُوَرنق وسدیر و برخی از آثار کهن ایرانی در خوزستان را از ساخته های جنیان می شمرده اند ( نک ، ابن بطوطه ،  2/746  ؛ابن حجر ، 13/138 ؛ ابن کثیر ، 13/168 ؛قلقشندی ، 4/348 ، 12/116؛ همدانی ، الاکلیل ،8/ 29ـ30 ؛ لسترنج ، 82) .

به گفته ابن ندیم محمد بن عمران مرزبانی كتاب به نام أشعار الجن داشته که در آن اشعار منسوب به جنیان را گردآوری کرده بوده است ( نک، ص192) .

 مآخذ : ابن ابی یعلی ، محمد ، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد الفقی ، بیروت ، دارالمعرفة ؛ ابشيهي ، محمد ،  المستطرف في كل فن مستظرف ،به کوشش مفيد محمد قميحة ، بيروت ، 1986م ؛ ابن بطوطه ، محمد ، تحفة النظار في غرائب الأمصار وعجائب الأسفار ، به کوشش علی منتصر کنانی ، بیروت ، 1405ق ؛ ابن تیمیه ، احمد ، النبوات ، قاهرة ،1386ق ؛ ابن جزري ، مبارک ،  النهاية في غريب الحديث والأثر ، به کوشش أحمد الزاوىو محمود محمد الطناحي ، بيروت، 1399ق/1979م ؛  ابن جوزی ، عبدالرحمان ،  المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، بيروت ، 1358 ق ؛ ابن حجر ،احمد ، الإصابة في تمييز الصحابة، به کوشش علی  محمد بجاوی ، بیروت ، 1412ق/1992م ؛ ابن حزم ، علی ،الفصل في الملل والأهواء والنحل ، قاهره ، مكتبة الخانجي ؛ ابن خلدون ، مقدمه ، بیروت ، 1984م ؛ ابن سفیان ، عبدالله ،  الهواتف  ، به کوشش مصطفى عبد القادر عطا  ،بيروت، 1413ق ؛ ابن عماد حنبلی ، عبدالحی ،  شذرات الذهب في أخبار من ذهب ، بیروت ، دار الكتب العلمية ؛ ابن کثیر ، اسماعیل ،  البداية والنهاية ، بیروت ، مکتبة المعارف ؛ ابن منظور ، محمد ، لسان العرب ،  بيروت ، دار صادر ؛ابن ندیم ، محمد ، الفهرست ، ، بيروت ، 1398ق/ 1978م ؛ ابوالفرج اصفهانی ، الاغانی ، به کوشش عبدأ.علی مهنا ، بیروت ، 1407ق/1986م ؛ بکری ، ابوعبید ، معجم مااستعجم ، به کوشش مصطفی سقا ، بیروت ، 1403ق/1983م ؛ ثعالبى‌ ‌، عبدالملک ، ثمار القلوب في المضاف والمنسوب ،به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ،1965م ؛ جاحظ ، عمروبن بحر ، البیان و التبیین ، به کوشش علی ابوملحم ، بیروت ، 1408ق/1988م  ؛ همو ، الحیوان ، به کوشش عبدالسلام محمد هارون ، بیروت ، 1388ق/1969م ؛ جرجانی ، علی ، التعريفات ، به کوشش ابراهیم ابیاری ،  بيروت ، 1405ق ؛ خطیب بغدادی ، احمد ، تاریخ بغداد ، بیروت ، دارالکتب العلمیة ؛ رازی ، محمد ،مختار الصحاح  ،به کوشش محمود خاطر ، بيروت ، 1415ق/ 1995م ؛ سيوطي ،عبدالرحمن ، المزهر في علوم اللغة وأنواعها، به کوشش فؤاد علي منصور ، بيروت، 1998م ؛ شهرستانی ، محمد ، الملل و النحل ، به کوشش محمد سيد كيلاني ، بیروت ، 1404ق ؛عبدالجلیل ، تاریخ ادبیات عرب ، ترجمه آذرتاش آذرنوش ، تهران ، 1373 ش؛ قلقشندی ، احمد ، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء ، به کوشش محمد حسین شمس الدین ،بیروت ، 1407ق/1987م ؛ لسترنج ، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ، ترجمه محمود عرفان ، تهران ، 1337ش ؛ مسعودی ، مروج الذهب ،                  ؛ مقری ، احمد ، نفح الطيب من غصن الأندلس الرطيب ، به کوشش إحسان عباس، بيروت ، 1968م ؛ مناوی ، محمد عبد الرؤوف ، التوقيف على مهمات التعاريف ، به کوشش محمد رضوان الدایة ، بیروت ـ دمشق ، 1410ق ؛ میدانی ، احمد ، مجمع الأمثال ، به کوشش محمد محيى الدين عبد الحميد ، بيروت ، دار المعرفة ؛ واقدی ، أبو عبد الله، فتوح الشام ، بیروت ، دارالجیل ؛  همدانی ، یوسف ، الاکلیل ، به کوشش کرملی بغدادی ، بغداد ، 1931م؛یاقوت ، بلدان .

 

 

 

معرفی پژوهشکده

پژوهشکده ادیب فقه جواهری در سال 1392 با هدف ارتقا سطح فهم دین براساس ادبیات عربی در حوزه علمیه قم شروع به کار کرد. این نهاد در تولید کتاب (کتابگاه)، مجله، فیلم های آموزشی کوشا بوده و سمینار نقشش ادبیات عربی در فرآیند استنباط و جشنواره ادبی سید علی خان مدنی ره از دیگر خدمت های پژوهشکده به ریاست استاد سید مرتضی حسینی کمال آبادی  است.

تماس با ما

تماس با پژوهشکده ادیب فقه جواهری

تماس با کتابگاه

از این راه ها در ارتباط باشیم

گفت و گو

پیام به پشتیبانی (پاسخگویی فوری)
09197459063

تماس

09197459063

شنبه تا پنج شنبه (9 الی 21)

ایمیل

info@arabadib.ir

 

کد پستی

3749113916

آدرس

قم، خیابان معلم شرقی پ73
Template Design:Dima Group