برهانقاطع
جلد: 12 از دایرة المعارف بزرگ اسلامی
نويسنده: علي ميرانصاري
بُرْهانِ قاطِع، از مهمترين فرهنگهاي فارسى، تأليف محمدحسين ابن خلف تبريزي، متخلص به برهان در 062ق/652م. دربارة مؤلف دانستههاي ما بسيار اندك است. همين قدر مىدانيم كه او اصلاً تبريزي بوده، و چون ديگر ارباب فضل و ادب در آن عصر، به هند رفته است. او در حيدرآباد دكن اقامت گزيد و همنشين كسانى مانند شيخ شمسالدين محمدعاملى، مشهور به ابن خاتون د 059ق بود و حواشى جامع عباسى را به خواهش همو استخراج و مدون ساخت. برهان تبريزي همچنين مدتى را در خدمت سلطان عبدالله قطبشاه بن قطب شاه حك 036-083ق/627-672م از پادشاهان سلسلة قطب شاهى هند گذراند و فرهنگ خود را به او هديه كرد برهان...، /د - ه ؛ حكمت، /8-1؛ دولتآبادي، /36؛ گلچين، /64.
از برهان تبريزي، علاوه بر اين كتاب، دو ماده تاريخ هم باقى مانده است، يكى دربارة تجديد بناي قصر «ندي محل» در 050ق/640م، و ديگري در فتح «اودگير» در 053ق/643م صاعدي، 85، 14، 17.
سالها پيش از تأليف برهان قاطع، گسترش زبان فارسى در منطقه و انتشار ديوان شاعران بزرگ در دربار سلاطين هند مانند اكبر، جهانگير و شاهجهان، سبب شده بود كه تمايلى عمومى نسبت به درك ظرايف و دقايق آثار اين شاعران پديد آيد. بدينسبب، اديبان و لغتشناسان به نگارش و تدوين فرهنگهاي فارسى روي آوردند حكمت، /7 و بدينترتيب، دو دورة فرهنگنويسى شكل گرفت: دورة نخست كه تا سدة 1ق ادامه يافت، دورة جمعآوري لغات است، و دوره دوم كه از سدة 1ق آغاز مىشود، دورهاي است كه در آن لغات مورد نقد و تحقيق نيز قرار گرفت. برهان قاطع متعلق به دورة نخست است انور، 12؛ نقوي، 0.
برهان قاطع در حدود 11 ،0واژه و تركيب دارد حكمت، /8 كه واژههايى از برخى از زبانها و لهجههاي ايرانى و غيرايرانى معين، /7 نيز در ميان آنها به چشم مىخورد:
الف زبانهاي ايرانى: اوستايى، فارسى باستان، پهلوي، خوارزمى و سغدي همو، /03-06؛ ب لهجههاي ايرانى: مروزي، بخاري، سيستانى، كرمانى، عراقى، آذري، گيلكى و... همو، /06-10؛ ج زبانها و لهجههاي غيرايرانى: عربى با لهجههاي يمانى، دمشقى، اندلسى و...، بربري، عبري، سريانى، تركى، هندي، يونانى، رومى، ارمنى و... همو، /8-01.
برهان قاطع برخلاف فرهنگهاي رايج در زمان مؤلف، داراي ترتيبى الفبايى و برپاية حروف اول، دوم، سوم و... هر واحد واژگانى تنظيم شده است. اين فرهنگ شامل يك ديباچه، مشتمل بر «فايده»، و متن شامل 9 «گفتار» است. ديباچه در باب موضوعاتى مانند زبانهاي ايرانى، حروف، دستورزبان و املاي فارسى است و گفتارها كه بخش اصلى فرهنگ را شامل مىشود، بر مبناي حروف فارسى و عربى ترتيب يافته، و هر كدام خود به چندين «بيان» تقسيم گرديده است برهان، /ه - ط؛ حكمت، /4.
اين فرهنگ با وجود آنكه مىبايست از منابع گوناگونى فراهم آمده باشد، مؤلف آن تنها از فرهنگ، يعنى فرهنگ جهانگيريِ انجوي شيرازي، مجمع الفرسِ سروري كاشانى، سرمة سليمانىِ تقىالدين اوحدي و صحاح الادوية حسين انصاري نام مىبرد نك: /د. از ميان اين فرهنگ، بيشترين استفادة برهان از فرهنگ جهانگيري بوده است حكمت، /1 -4.
جامعيت برهان قاطع به لحاظ شمار واژگان و تركيباتش موجب رواج كامل آن در ميان مردم ايران و هند شد همو، /8. شهرت اين فرهنگ سبب گرديد كه گروهى به تقليد، تكميل، ترجمه و نقد آن روي آورند. برهان جامع، از محمدكريم بن مهديقلى تبريزي، به تقليد از برهان قاطع تأليف شده، و نخستينبار در 260ق در تبريز به طبع رسيده است. عبدالمجيد قائممقام قاضى القضات به همراه جمعى ديگر به تكميل و حاشيهنويسى برهان پرداختند و حاصل كار آنها به عنوان «تتمه» در 250ق/834م ضميمة برهان قاطع در كلكته به چاپ رسيد. در ترجمة برهان قاطع هم بايد به سيداحمد عاصم عنتابى، اديب فاضل عثمانى اشاره داشت كه اين فرهنگ را در اوايل سدة 3ق به تركى برگرداند و آن را به نام تبيان نافع منتشر كرد. اين كتاب در 214، 215 و 251ق به ترتيب در شهرهاي قسطنطنيه، بولاق و قاهره به طبع رسيد معين، /10- 16.
در نقد برهان قاطع، نخستين تلاش از سوي سراجالدين آرزو، در سراج اللغه تأليف: 147ق/734م صورت گرفت و پس از آن غالب دهلوي به تفصيل، اين فرهنگ را در 273ق/857م موردنقد و بررسى قرار داد و حاصل كار خود را با عنوان قاطع برهان تدوين و منتشر ساخت. نقد غالب دهلوي، واكنشهايى را در ميان لغتنويسان هندي برانگيخت و سبب تأليف آثاري مستقل در نقد و رد انتقادات غالب گرديد. از جمله: سيدسعادت على با چاپ كتاب محرّق قاطع برهان در 280ق/864م، آغا احمدعلى شيرازي با تأليف كتاب مؤيد برهان در همان سال، و امينالدين دهلوي با تأليف كتاب قاطع القاطع در 281ق معين، /10-14؛ انور، 13 -14؛ ملك، 5-7.
در دورة معاصر نيز برهان قاطع موردنقد قرار گرفت. به عنوان مثال، محمدتقى بهار /72-73 بر واژههاي دساتيريِ اين فرهنگ و بىبنياد بودن آنها انگشت نهاد و پورداود /5، 8 هم از اين بابت و هم از آن جهت كه برهان خالى از شواهد شعري است، آن را موردنقد قرار داد. در اين ميان نقد و بررسى حكمت /9 -6 از دو نقد پيشين مفصلتر است. حكمت روشن مىسازد كه برهان قاطع داراي كاستيهايى اساسى است، مثل حذف شواهد شعري، اشتباه در ريشه شناسى برخى از واژههاي فارسى و عربى، خطا در ضبط برخى از لغات، ورود تصحيفات و تحريفات در پارهاي لغات، اشتباهات تاريخى و جغرافيايى و سرانجام طرح باورهاي بىبنياد و خرافى در شرح و تفسير برخى از لغات.
مراجعة مكرر به برهان قاطع و نياز گسترده به آن سبب شده است كه از زمان تأليف تاكنون، دستنويسهاي بسياري از آن فراهم آيد كه شماري از آنها در كتابخانههاي ايران و جهان موجود است. همين عوامل نيز سبب گرديده است كه اين فرهنگ از سالها پيش بارها به چاپ برسد نك: معين، /16، 24، 26.
مهمترين و علمىترين چاپ برهان قاطع با تصحيح و تحشية محمدمعين، در مجلد مجلد لغت و يك مجلد تعليقات در فاصلة سالهاي 331- 335ش، در تهران منتشر شده است. معين برهان قاطع را با مقدمهاي جامع، حواشى مفصل در شرح ريشة واژهها، تصحيح خطاهاي نويسنده، افزودن لغات بسيار در حواشى و ذكر معادل آنها در ساير زبانها و لهجههاي ايرانى به چاپ رساند. دقت معين در تحقيق و تصحيح برهان قاطع و كميت و كيفيت تعليقات وي بر اين فرهنگ به ميزانى است كه حاصل زحمات او را بايد تأليفى جديد به شمار آورد صفا، /85-86.
مآخذ: انور، م. س.، «هند و فرهنگهاي فارسى»، سخن، تهران، 338ش، س 0، شم ؛ برهان قاطع، محمدحسين بن خلف تبريزي، به كوشش محمدمعين، تهران، 357ش؛ بهار، محمدتقى، سبكشناسى، تهران، 349ش؛ پورداود، ابراهيم، «دساتير»، در مقدمة برهان قاطع هم؛ حكمت، علىاصغر، «برهان قاطع»، در مقدمة برهان قاطع هم ؛ دولتآبادي، عزيز، سخنوران آذربايجان، تبريز، 355ش؛ صاعدي شيرازي، احمد، حديقة السلاطين قطبشاهى، به كوشش علىاصغر بلگرامى، دكن، 961م؛ صفا، ذبيحالله، تاريخ ادبيات در ايران، تهران، 363ش؛ گلچين معانى، احمد، كاروان هند، مشهد، 369ش؛ معين، محمد، «زبانها و لهجهها در برهان قاطع »، در مقدمة برهان قاطع هم ؛ ملك، علىحيدر، «آثار غالب»، هلال، كراچى، اسفند 347ش؛ نقوي، شهريار، «فرهنگنويسى در هند و پاكستان»، هلال، كراچى، مهر 339ش. على ميرانصاري