نخستین بار در محضر یکی از علمای وارسته و از محققین فرزانه، با نام شارح بزرگوار صحیفه سجادیه ، علامه ادیب، سید علیخان مدنی آشنا شدم.عالمی که شرح او بر صحیفه حضرت زین العابدین (علیه السلام) بنا بر تصریح بزرگانی مانند مرحوم سید محسن امین ، صاحب اعیان الشیعه[2] ، بعنوان بهترین شرح محسوب می شود.پدرش امیر نظام الدین احمد از ادیبان و دانشمندان عصر خویش بوده و مادرش دختر شیخ محمد منوفی امام شافغیان حجاز بشمار می رفت.[3]
نسب این عالم شیعی، به زید بن علی بن الحسین[4]-علیه السلام-میرسد و طبق بررسی بعمل آمده در نسب نامه اش، یکی ازاجداد او صدرالدین محمد دشتکی مکنی به ابوالمعالی و ملقب به صدرالدین و معروف به صدرالدین کبیر است ، که در کتب متاخرین از او به عنوان «سید المدققین» ،«السید السند» ویا «السید السناد» یاد می شود.[5] وی از لحاظ مالی، فردی متمکن بوده و در سال 883 ه.ق دو هزار زرع از املاک دشتک را خرید، تا مدرسه بزرگ منصوریه را در آن بنا نهد. شیوه علمی او بیشتر شرح و تعلیقه نویسی، توأم با نوآوری وارائه نظرهای بکر است.کتب تراجم و فهارس ، از 16 اثر که قطعاً از تاُلیف سید سند می باشد نام برده اند ، و متاسفانه همه آثار این فیلسوف بزرگ به صورت نسخه های خطی در کتابخانه های ایران خاک غربت خورده و تاکنون کمتر مورد توجه و مرجع محققین و فلاسفه بعد از ملاصدرا قرار داشته اند.[6]
از تالیفات این فیلسوف شهیر، کتاب اثبات الواجب تعالی[7] می باشد که بعضی به غلط آن را بخاطر تشابه اسمی ، به ملاصدرا نسب داده اند. سید سند چنانکه فرزندش غیاث الدین منصور ، در شرح رساله اثبات الواجب تعالی وی آورده ، در روز دوم شعبان سال 828 در محله دشتک شیراز متولد شده ، و در دوازدهم رمضان سال903 در هفتاد و پنج سالگی به دست طایفه ترکمان بایندریه، به شهادت رسید.[8]
یکی دیگر از اجداد سید علیخان ، غیاث الدین منصور دشتکی(866-948 ه . ق ) از فیلسوفان بزرگ حوزة شیراز در قرن دهم است که دوران حیاتش مصادف با اواخر عهد گورکانی و اوایل دورهً صفویه بود. وی فرزند بزرگ سید سند ، صدرالدین محمد دشتکی است وجامع علوم زمان خود بوده و مشهور به استاد بشر ، عقل حادی عشر و معلم ثالث است.او از جمله فلاسفه ای بود که در شکل گیری عناصر اولیهً حکمت متعالیهً ملاصدرا سهمی بسزا داشت. غیاث الدین منصور دشتکی شیرازی تقریبا در همهً علوم همچون ادبیات ، منطق ، کلام ، فلسفه ، تفسیر ، فقه ، اصول ، طب ، ریاضیات ، طبیعیات ، هیئت ، نجوم ، عرفان ، اخلاق ، داروشناسی و حتی در علوم غریبه صاحب نظر بوده و در همهً این زمینه ها تالیفاتی عمیق دارد.[9]
در رابطه با سلسله سادات دشتکی شیراز ، نیز باید به این نکته اشاره کرد که ورود آنان به شیراز در قرن پنجم هجری بوده ، وبعدها خانواده معروفی را در آنجا تشکیل دادند. اولین فردی که ازاین خاندان به شیراز وارد شد علی ابو سعید نصیبینی است.[10] وطبق نقل مرحوم علامه امینی در جلد 22 الغدیر ، سید محمد معصوم نخستین فردی است که از این خاندان ، شیراز را به قصد زیارت خانه خدا ترک کرده است. اما تمام صاحب تراجم علماء ، همگی خاندان او را به بزرگی و نیاکان کریمش را به نیکوئی وصف نموده اند.
مرحوم محدث قمی در جلد سوم الکنی و الالقاب چنین میگوید : «سید نجیب و گوهر عجیب ، عالم فاضل ماهر ، ادیب منشی و نویسنده کامل خردمند، جامع کمالات و علوم ، که در فضل و ادب مقامی معلوم دارد چون گوید ، گوهرهای درشت جوید، وچون نثر نویسد، اختران در خشنده فرو ریزد، فضائل از نیاکان به ارث برده، که همگی ساداتی افاضل بودند، مصنفات رسا دارد و مولفات زیبا....[11]»
همودرباره کتاب ریاض المساکین سید ، چنین می گوید : «وشرح الصحیفه السجادیه یبنیء عن طول باعه ، و کثره اطلاعه و احاطته بالعلوم.»[12]
این سید جلیل القدر در سال 1052 ه.ق در مدینه النبی (محل اقامت پدرش ) به دنیا آمد.استاد و شیخ اجازهً سید علیخان پدرش میباشد و در معقول شاگرد حکیم شمس الدین گیلانی مجاور مکه بوده است.[13] او پس از کسب آموزش مقدماتی در سال 1068 ه.ق در شانزده سالگی همراه پدرش عازم هندوستان شد.
از محضر استادانی چون شیخ محمد بن علی حَشری عاملی و شیخ جعفر بن کمال الدین شیعی بحرانی در حیدر آباد علم حساب، فقه و حدیث را فرا گرفت وبه مرور زمان به بالاترین مقامات علمی دست یافت .
وی علاوه بر دارا بودن مقام علمی و معنوی ، از مقامات دنیوی نیز بی بهره نبود، چنانچه بعد از فوت پدرش سید نظام الدین که در اثر حادثه ای سیاسی رخ داد مورد توجه عالمگیر پسر شاه جهان ، پادشاه هندوستان قرار گرفت و مدتها تصدی امور شهرهائی چون اورنگ آباد، ماهور و برار به وی واگذار شد. بنا بر گفته فسائی در فارسنامه ناصری وی به سال 1066ه.ق به هندوستان رفت و در سال 1113ه.ق به مکه معظمه بازگشت، بنابراین مدت اقامتش در هندوستان نزدیک به چهل و هفت سال طول کشید.[14]
درسال 1116 ه.ق بنابر خواهش شاه سلطان حسین صفوی از طریق بیابان نجد به عراق عجم آمد و بعد از بازدید از اصفهان به مشهد مقدس رفت ، لیکن هوای مشهد با مزاجش سازگار نشد و دوباره به اصفهان بازگشت، سپس عازم شهر شیراز ،موطن آباء و اجدادی خود شد و بعد از اندک زمانی به سال 1118ه.ق دعوت حق را لبیک گفت و جسد پاکش را در بقعه حضرت سید احمد بن موسی الکاظم –علیه السلام- مشهوربه شاهچراغ به خاک سپردند. در زلزله ای که حدود یکصدسال پیش رخ داد قسمتی از بقعه خراب شد وقبر وی محو گشت.[15]
وی دارای فرزندی بنام ابواسماعیل بود که در سال 1072 ه.ق در شهر کلکنده بدنیا آمد ودر سنین جوانی در سال 1101 ه.ق در قریه موسوم به ینجر از توابع دکن هند از دنیا رفت و جنازه وی رابه روستائی بنام مکلور برده ودر آنجا دفن می کنند و سیدعلیخان مدنی در رثای وی قصییده ای درشصت بیت سروده ، که مطلع آن چنین است :
تفدیک لو قبل المنون فداها نفس علیک تقطعت باساها[16]
سید علی خان کبیر در فقه و اصول و حکمت الهی استادی بی نظیر ودر ادبیات عرب و لغت متبحر بود، دیوان وی تحت شماره 5124 در جلد نهم ، جزء سوم الذریعه معرفی شده است.
این دانشمند ادیب، دارای تالیفات کثیری است که عبارتنداز :
1.الکلم الطیب و الغیب الصیب ( درادعیه و اوراد ماثوره )
دونسخه ازاین کتاب در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار به شماره 25 و 85 مضبوط است، این کتاب با مشخصات ذیل به چاپ رسیده است : تهران ،1326ق، سنگی، رقعی،150ص.
2.انوارالربیع ( در علم بدیع ).این کتاب شرح بدیعیه سید علی خان کبیر و از معاریف کتب در این فن است.شارح به سال 1077 ه.ق در دوازده شب قصیده ای در مدح پیامبر گرامی اسلام در 147 بیت سروده است.این قصییده مشتمل بر 153 نوع از صنایع بدیعیه است که نام
هریک از آنها ذکرشده است. سید خود به شرح این قصیده بدیعیه پرداخته و نام آن را « انوار الربیع فی انواع البدیع » گذارده و در ذیل هریک از ابیات به شرح مختصری از زندگانی آن شاعر پرداخته است. آغاز این کتاب چنین است : بسمله . الحمدلله بدیع السموات و الارض والصلوه علی نبیه و آله الهادین.....
حسن ابتدایی به ذکرجیرة الحرم له براعة شوقی یستهل دمی.....
این کتاب در حیدر آباد و تهران با مشخصات زیر به چاپ رسیده است :
حیدر آباد، 1273ق، سنگی، رحلی، 826 ص.
تهران، 1304ق، سنگی، رحلی، 827 ص.
3.الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه.
جرجی زیدان در جلد سوم کتاب « تاریخ آداب اللغه العربیه » می نویسد [17]:
نسخه ای از این کتاب در کتابخانه برلین موجود است. وابن یوسف در جلد دوم فهرست کتب خطی کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار نوشته است.که ارگانی نماینده خوزستان در مجلس شورا یک نسخه از آن را در اختیار دارد.این کتاب با مشخصات زیر به چاپ رسیده است :
نجف اشرف، 1382 ق ،سربی ، وزیری ، 596 ص.
4. سلوه الغریب و اسوه الادیب فی غرائب البحار و عجائب الجزا.
شرح سفرنامه وی به حیدر آباد است.بنابر قول ابن یوسف ، میرزا محمد علیخان نسخه ای از آن را در اختیار داشته است و نسخه ای از آن در برلین موجود است.
5. احوال الصحابه و التابعین
ابن یوسف به نقل ازروضات الجنات و صاحب روضات به نقل از ریاض العلماء می نویسد این کتاب به اتمام نرسیده وفقط یک مجلد آن در احوال بعضی از صحابه مدون شده است.
6.رساله در اغلاط قاموس اللغه فیروز آبادی.
7.الزهره ( در نحو ).
8.التذکره فی فوائد النادره.
میرزا محمد طاهر تنکابنی ضمن مجموعه ای، رساله ای از سید علیخان کبیر دارد که شامل پنچ حدیث مسلسله به آباء است و جامع گوید : در احادیث امامیه کم اتفاق افتاده که مسلسل به آباء به 27 واسطه باشد و من توفیق یافته ام که این پنج حدیث را جمع نمایم و برای آن دیباچه و خاتمه ای با تصریح به اسم مولف تهیه کرده است سپس از درایه شهید نقل کرده که درآنجا پس از حدیثی که مسلسل به 14 پدر بوده ، فرموده است : این حدیث بیشترین حدیث مسلسل به آباء است که به دست ما رسید ، پس از سید گوید : «وأتفق توضیح ما لعله یحتاج الی التوضیح عجاله حالما رقم هذه الاخبار فی هذه التذکره و لم اقف علی شیء من ذلک لاحد من السلف فان اصبت فببرکات اهل البیت و الله یقول الحق و هو یهدی السبیل و الیه المرجع و المآب.»
به نظر نگارنده ( ابن یوسف ) از کلمه فی هذه التذکره محتمل است که این رساله جزء کتاب تذکره باشد و مانعی ندارد که خود رساله ای جداگانه باشد، چنانچه ظاهر این را مقتضی نیست.
آغاز رساله این است :
بسمله.الحمدلله الذی اکمل بنیه احمد نظام الدین و شرح بوصیه علی صدر الدین صلی الله علیهما و علی ابنائهما الهادین ائمه الائمه و الخلفا و الراشدین....الخ. رساله در حدود 150 است.[18]
9. شرح ارشاد.
10. نظم کافیه.
11. دیوان اشعار عربی.
نسخه ای از این دیوان در کتابخانه تنکابنی موجود است؛ و نیز در جلد9 بخش سوم کتاب الذریعه به شماره 5124 معرفی شده است.
12. رسائل متفرقه.
13. غنیه الاغانی.
این تالیف در معاشرت اخوان است و نسخه ای از آن در تصرف حاج میرزا حسن فسائی بوده که ابیاتی ازآن را نقل کرده است.
14.ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین
( شرح صحیفه سجادیه بنام شاه سلطان حسین صفوی ).
مولف کتاب « ستارگان فروزان » درباره این کتاب از قول صاحب روضات می نویسد که یکی از آثار گرانبهای سید ، شرح بر صحیفه سجادیه است ، وی برای این شرح بسی رنجها برده و زحمت ها کشیده ، تا آن را به نیکوترین وجهی به اتمام رسانیده است. ولی یکی از معاصرین وی بنام آقا حسین گیلانی ، شرحی فارسی بر صحیفه می نویسد و چکیده مطالب شیرین و مفید سید را در شرح فارسی خود بیان می کند و بدون آنکه از گوینده آن نامی ببرد کتاب را به نام خود منتشر می کند ، به همین دلیل صفحاتی از کتب تاریخ در نتیجه این خیانت وقف نقل این واقعه و توبیخ و دشنامهایی است که نثار سارق شده است.[19]
این شرح شامل 54 روضه است که در هر روضه یکی از ادعیه صحیفه سجادیه شامل خطبه و دیباچه مخصوص شرح گردیده و نخستین شرح کاملی است که برصحیفه نوشته شده و درسال 1011ه.ق تالیف آن انجام یافته است.شیوه این شرح چنین است که عبارت دعا را نخست کاملا نقل کرده و سپس به شرح لغات و نکات ادبی و معانی و قسمتی از اسرار آن بطور مبسوط می پردازد. [20]
این کتاب با مشخصات زیر به چاپ رسیده است :
- تهران.1271ق. سنگی. رحلی. بی شماره صفحه.
- تهران.1304ق. سنگی. رحلی. 587 ص.
- تهران.1317ق. سنگی. رحلی. 587 ص.
- تبریز.1334ق. سنگی. رحلی. 587 ص.
- قم. 1409ق. موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم در7مجلد ، این شرح را چاپ کرده و دو جلد فهارس ریاض السالکین نیز در سال 1419.ق توسط همین موسسه ، منتشر شده است.
در ضمن تلخیصی از این کتاب به عنوان و مشخصات زیر به چاپ رسیده است :
- تلخیص الریاض او تحفه الطالبین ( المقتطف من ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین ). سید علیخان مدنی . تلخیص توسط سید ابوالفضل حسینی. تهران. مطبعه الحیدری. 1381.ق.
- سلافه العصرمن محاسن اعیان العصر.
جرجی زیدان در جزء سوم از کتاب « تاریخ آداب اللغه العربیه » این کتاب را به شرح زیر معرفی می کند : تشتمل علی تراجم شعراء القرن الحادی عشر و هی ذیل لریحانه الالباء تنتهی سنه 1082 ه.ق ، جمع فیها اخبار الشعراء المعاصرین ، و نخبا من اقوالهم ، اوممن تقدمهم نحو ما فعل الثعالبی و غیره .اطلع علی ریحانه الالباء : للخفاجی ، فنحا نحوه ، ولکنه اغفل کثیرین وزاد غیرهم ، و قسمه الی خمسه ابواب :
- الباب الاول : محاسن اهل الحرمین.
- الباب الثانی : محاسن اهل الشام و مصر.
- الباب الثالث : محاسن اهل الیمن.
- الباب الرابع : محاسن العجم والبحرین و العراق.
- الباب الخامس : محاسن اهل المغرب. منه نسخه فی دار الکتب المصریه فی 680 صفخه . وقد طبع بمصر سنه 1328 ه.ق.[21]
این کتاب با مشخصات زیر به چاپ رسیده است :
- مصر 1324 ه.ق . سربی . وزیری . بنفقه عزیربیک زند 607ص.
- قطر 1382ه.ق . سربی . وزیری . الطبعه الثالثه 607ص.
- تهران 1346ه.ق .سوق بین الحرمین . پاساژ مهتاش . المکتبه المرتضویه .
16.الحدائق الندیه ( شرح کبیر بر الفوئد الصمدیه ).
شرح کبیر بر« الفوائد الصمدیه » شیخ بهائی است که بحث های عمدهً ادب و نحو را
جمع آوری کرده است.تاّلیف این کتاب به سال 1099ه.ق به پایان رسیده و نام آن را
« الحدائق الندیه فی شرح الفوائد الصمدیه » است. این کتاب دارای شرحی مزجی است.
شرح مذکور چند نوبت با مشخصات زیر به چاپ رسیده است.
- تهران. 1274 ه. ق. سنگی. رحلی. خط محمد بن حسین همدانی. بی شمارهً صفحه.
- تهران. 1297ه .ق. سنگی. رحلی. 276ص.
- تبریز. 1305 ه.ق. سنگی. وزیری.583ص.
- تهران.1312 ه.ق. سنگی. رحلی. 280ص.
نسخه ای ازاین کتاب به خط شارح با تاریخ کتابت 1079 ه.ق در کتابخانهً فخرالدین نصیری ذیل شمارهً 149 موجود است.
17. طرازاللغه ( درلغت عربی است و تاریخ تالیف آن بین سالهای 1107و1109 ه.ق بوده است)چنانکه مندرجات آن شهادت می دهد یکی از کتب بسیار با ارزش است و مولف در دیباچه تصریح کرده است که نام آن را « الطراز الاول » نهادم و در ص413 روضات به نقل از ریاض العلماء نام این کتاب « الطراز الاول فیما علیه من لغه العرب معول » ضبط شده و در فارسنامهً ناصری « الطراز اللغه » و در نسخه ً این کتابخانه[22] در آخر باب الهمزه و باب الباء بدین نحو از خط مولف نقل گردیده است : « تم باب الهمزه ( باب الباء ) من الطراز الاول و الکناز لما علیه من کلام العرب المعول ». خلاصه اینکه پیش از این مولف ، بدین گونه کسی لغت ننوشته وصاحب روضات در ص 412 از ریاض العلماء که مولف آن معاصر با مولف طرازاللغه بود نقل نموده است که تالیف این کتاب از نصف نگذشته بود که زندگانی مولف آن به آخر رسید و گوید که نزد ما از این کتاب نسخه ای است که گویا تا حرف صاد مهمله باشد.
روش مولف در تالیف این است که در ابتدا لغات را موافق « صحاح اللغه » و قاموس به ترتیب حروف اواخر قرار داده و ابتدا به حروف همزه به نام باب الهمزه کرده و هریک از ابواب را بر فصولی به شمارهً حروف تهجی تقسیم نموده است و چون لغتی را نام برد معانی آن را نام برد معانی آن را در ذیل می نگارد و در بعضی موارد به اشعار فصحا و اقوال ائمه لغت هم استشهاد می کند پس از آن اگر این لغت و یا مشتقات آن در قرآن کریم به کار برده شده باشد ، در ذیل عنوان « الکتاب » به آن آیه یا آیات اشاره می کند و به شرح و تفسیر آنها می پردازد. پس از آن اگر این لفظ یا مشتقی از آن در اخبار و احادیث آمده باشد در زیر عنوان « الاثر » آنها را نیز ذکر و به بیان آنها می پردازد و در مرحلهً چهارم اگر این لغت یا یکی از مشتقات آ« اصطلاحات خاصی از قبیل فقهی ، اصولی ، منطقی ، ریاضی و یا حکمی و یا غیراز اینها را شامل شود در ذیل عنوان « المصطلح » از آن یاد می کند و چون آن لغت یا یکی از شاخه ها و یا ریشه های آن در مثلی آمده باشد تحت عنوان المثل آن را در بیان و به شرح مراد و معنی می پردازد.
وی در ذکر لغات عرب توجه به غریب بودن آن داشته ودر موارد بسیاری به اغلاط فیروزآبادی در قاموس تصریح کرده است.[23]
18.شرح متوسط بر صمدیه.
این شرح بعد از شرح صغیر بر صمدیه نوشته شده و نسخه ای ازآن در اختیار میر سید احمد مهذب نوادهً ایشان بوده است.
19. شرح صغیر بر صمدیه.
تالیف این کتاب پس از شرح کبیر وی بر این کتاب است که دارای 6800 بیت می باشد.
نام آن را « الفوائد البهیه فی شرح الفوائد الصمدیه » گذاشته ، این کتاب از ماخذ درسی طلاب علوم قدیمیه است. این کتاب با مشخصات زیر دو بار به چاپ رسیده است :
- تهران . 1270 ه.ق .سنگی.خشتی.172ص.
- تهران . 1274 ه.ق .سنگی.251 ص.
20. مخلاة ( نظیر کشکول شیخ بهائی ) .
نمونه ای از اشعارعربی این سید ادیب و محقق نجیب :
یقول راجی الصمد علی ابن احمد
حمدا لمن هدانی بالنطق و البیان
واشرف الصلوه من واهب الصلات
علی النبی الهادی و آله الامجاد
و بعد فالکلام لحسنه اقسام
و القول ذو فنون فی الجد و المجون
روایة الاشعار تکسوا الادیب العاری
و ترفع الوضیعا و تکرم الشفیعا
و تذهب الاحزانا وتطرب الاخوانا
و تقدم الجبانا و تعطف الغضبانا
و هذه الارجوزة فی فنها و جیزه
بدیعة الالفاظ تسهل للحفاظ
ابیاتها قصور ما شانها قصور
ضمنتها المعانی فی عشرة الاخوان
تشرح للالباب محاسن الآداب
فان حسن العشرة ما حاز قوم عشرة
واکثر الاخوان فی العصر و الاوان
صحبتهم نفاق ما زانها وفاق
بظاهر مموه و باطن مشوه
فهذه صحبة من تراه فی هذا الزمن
فلا تکن معتمدا علی صدیق ابدا
فان قصدت الصحبه فخذ لها الاهبة
و ان اردت علمها وحدها و رسمها
فاستمله من رجزی هذا البدیع الموجزی
فانه کفیل بشرحه خصیل
فصلته فصولا تقرب الوصولا
سمیته اذا طربا بنظمه و اغربا
بغنیة الاغانی فی عشرة الاخوان[24]
درپایان ، نسب نامه این عالم کبیر و محقق خبیر بعنوان حسن ختام این مقال ذکر میشود :[25]