نقش ادبیات عربی در فرایند استنباط احکام شرعی (بخش دوم و پایانی)
▪ نقش ادبیات عرب در اجتهاد در ادامه این سمینار حجةالاسلام والمسلمین محمدحسن ربانی بیرجندی گفت: اجتهاد یک ضرورت است که همه تکاپوها به سمت آن در حرکت است، فقیهان در کتاب قضاء به شرایط اجتهاد اشاره کردهاند، مانند مرحوم علامه حلی، شهید ثانی، اولین فرد از اصولیها که این بحث را مطرح کرد، ...
▪ نقش ادبیات عرب در اجتهاد
در ادامه این سمینار حجةالاسلام والمسلمین محمدحسن ربانی بیرجندی گفت: اجتهاد یک ضرورت است که همه تکاپوها به سمت آن در حرکت است، فقیهان در کتاب قضاء به شرایط اجتهاد اشاره کردهاند، مانند مرحوم علامه حلی، شهید ثانی، اولین فرد از اصولیها که این بحث را مطرح کرد، مرحوم مولی عبدالله فاضل تونی م 1272 بود، وی در الوافیه، فصل مشبعی را به علومی اختصاص داده است که در اجتهاد نقش دارد از جمله آن علوم، ادبیات عربی است. بعد از ایشان مرحوم محمدباقر وحید بهبهانی که مجموعه یادداشتهایی دارد به نام الفوائدالحائریة یک فایده را به این علوم اختصاص میدهد و بر ضرورت اجتهاد تأکید میکند. از همه مفصلتر، ملا احمد نراقی در مناهجالاحکام است، ایشان نیز علوم ادبی را از شرایط اجتهاد میداند.
وی افزود: در اصول کافی از امام صادق علیهالسلام روایت شده است: أعربوا حدیثنا فإنا قومٌ فصحاءُ.
این حدیث از نظر سندی صحیحه است. اما از نظر مفاد اندیشههای گوناگونی پیرامون آن مطرح شده است. مرحوم مولی صالح مازندارنی م 1086 در شرح اصول کافی میفرماید: عبارت ما را با اعراب و بیان، با ابتدا و فصل بخوانید تا کلام ما خود را نشان دهد. ما قومی فصیح هستیم و خراب سخن نمیگوییم. به توضیح من خواندن یک سخن شیوه خود را دارد باید بهطور صحیح خوانده شود تا فصاحت خود را نشان دهد، مانند پوشیدن یک کت شیک است که میتوانید درست بپوشید و میتوانید برعکس و وارونه بپوشید. یک سخن را میتوان چنان گفت که مجاهدان برای جنگ آماده و شتابان شوند مانند خطبه جهادیه امیرالمؤمنین علیهالسلام و مانند خطب جهادیه در لشکر سیفالدوله همدانی. همان کلام را میتوان طوری القا کرد که طرف خسته شود.
حجةالاسلام والمسلمین ربانی بیرجندی خاطرنشان کرد: مرحوم علامه شعرانی، در حاشیه اصول کافی، این معنا از حدیث را بعید دانسته است، معنا آن است که کلمات ما را با همان الفاظ که نقل شده بیان کنید، زیرا الاعراب در لغت یعنی ابانه، سخنان ما را بیان کنید و چنان نباشد که معنا وارانه شود.
احمدبن فهد حلی از علمای قرن نهم م 845 در کتاب عدةالداعی میفرماید: للدعاء آداب و شروط، تا اینکه میفرماید: یکی از آداب دعا صحیح خواندن است، گاه در دعای ندبه أقل عثری به کسره قاف، به معنای بازدار لغزش مرا ولی اقل عثرتی بسکون قاف به معنای رها کن لغزش مرا که معنای صحیحی نیست. در روایت از امام جواد علیهالسلام وارد شده است که أن الدعاءالملحون لایصعد الیالله، مرحوم ابن فهد در معنای این روایت سه نظر ذکر کرده است:
1. مراد آن است که دعای نفرین، زود مستجاب نمیشود و بالا نمیرود.
2. مراد دعای نفرین پدر و مادر است که از سر شوق یا برای بازداشت از کاری صورت میگیرد.
3. خداوند به نیت انسان نگاه میکند، و اگر خللی در گفتار باشد، آن خلل به آسمان نمیرود.
سخنران این سمینار افزود: خداوند به باطن انسان نگاه میکند. مرحوم آیةاللهالعظمی سید ابوالحسن اصفهانی قدسسره در وسیلةالنجاة مسئلهای دارد که اگر در عقد کسی به جای زوجت، جوزت بهکار برد عقد او صحیح است چون إنماالاعمال بالنیات. اگر این چنین است پس روایت أعربوا أحادیثنا فإنا قوم فصحاء چه میشود؟ پاسخ دادهاند که این حدیث برای دعا نیست بلکه برای احادیث فقهی است، زیرا تغییر یک فتحه و کسره فتوا را تغییر میدهد. ایشان برای این مهم، روایت «ذکاةالجنین ذکاة أمه»؛ را شاهد آورد و میفرماید: به بیان فقیهان اسلام، اگر حیوان باردار حلال گوشتی ذبح شود، چنانچه با ذبح آن حیوان جنینش در داخل شکم بمیرد، آن جنین بالتبع حلال است، اما در صورت زنده بودن جنین معنا اختلافی است، برخی «ذکاة» دوم را بنا بر خبر، مرفوع خواندهاند. معنای روایت در این صورت این است که تذکیه مادر کفایت از تذکیه جنین مینماید و برخی «ذکاة» دوم را منصوب خواندهاند بنا بر منصوب به نزع خافض و کاف در تقدیر، در این صورت معنا چنین خواهد شد: تذکیه جنین مانند تذکیه مادر اوست»، و خبر «ذکاةالجنین» را ثابت محذوف میدانند. بنابراین باید جنین را جداگانه ذبح کرد تا پاک و حلال گردد و تذکیه مادر، گوشت جنین را حلال نمیکند. پس اگر جنین بعد از ذبح مادر و قبل از ذبح خودش، جان داده باشد، طبق قرائت اول پاک و حلال است، ولی طبق قرائت دوم خیر.
حجةالاسلام والمسلمین ربانی ادامه داد: از امام سجاد علیهالسلام سؤال شد: افتتاح نماز چیست؟، حضرت فرمودند: التکبیر، قال: ما تحریمها؟ قال: التکبیر، قال: ما تحلیلها؟ قال: التسلیم؛ تکبیر، سؤال شد: تحریم آن چیست؟ حضرت فرمودند: تکبیر، سؤال شد: تحلیل آن چیست؟ حضرت فرمودند: سلام. (بحارالانوار/85/303). برخی بر اساس روایاتی برآنند که تشهد پایان نماز است، اما برخی بر اساس قاعده ادبی که میگوید: معرفه بودن مبتدا و جنس بودن ال در خبر مفید حصر است، پایان نماز را فقط سلام میدانند.
سخنران این سمینار علمی خاطرنشان کرد: تأکیدها و بیان ضرورت دانش ادبیات عربی، یک سوم آن به دانشپژوه منتقل میشود و او مقداری از آن ضرورت را ادراک میکند. تجربه نشان داده است طلابی موفق بودهاند که ادبیات عربی آنها قوی بوده و طلاب دچار افسردگی، اضطراب و عدم موفقیت شدهاند که ادبیات عربی آنها ضعیف بوده است، او با هر دانشی از علوم دینی که همنشین میشود ضعف در ادبیات خود را نشان میدهد و موجب عدم کامیابی او میشود زیرا کارایی در خود نمیبیند.
در تعارض بین لغت و روایت در معنا کردن واژهای، اگر روایت صحیحالسند فضلا باشد، به فرموده شیخ بهایی در الاربعون، روایت مقدم است، مانند غسقاللیل که در روایت «نصفاللیل» معنا شده است ولی در کتب لغت من جمله صحاح اللغة جوهری، «اول اللیل» معنا شده است.
در کریمه، إنما جزاءالذین یحاربون الله ورسوله ویسعون فیالأرض فسادًا أن یقتلوا أو یصلبوا أو تقطع أیدیهم و أرجلهم من خلاف أو ینفوا منالأرض ذلک لهم خزی فیالدنیا و لهم فیالآخرة عذاب عظیم (مائده: 33) در این آیه بحث است که واژه «أو» به معنای تخییر است یا تنویع؟ شیخ طوسی در تبیان و اتباع او مانند قطب راوندی در فقهالقرآن بر آن هستند که او به معنای واو است. در مقابل شهید ثانی در مسالک بر آن است که روایت صحیحالسند داریم که فرمود: کل أو فیالقرآن فهو للتخییر به همین جهت آیه را حمل بر تخییر میکنیم.