دانشنامه قرآن و حدیث نشر دارالحدیث تا جلد16
پيشگفتار
ستايش، خداوندگارى را سزاست كه ما را به اين راه، رهنمون گرديد، كه اگر او ره ننموده بود، ما را توان هدايت يافتن نبود! و درود خداوند بر آن راهنما به سوى او در شب ظلمانى؛ كسى كه گامهايش، در لغزشگاههاى جاهليت، هرگز نلغزيد! و درود بر خاندان برگزيده و سرآمد و نيكوى او! و درود بر يارانش كه بهترينْ ياران بودند؛ دعوتش را لبيك گفتند و به محضرش شتافتند و در اجابتش گوى سبقت از همگِنان ربودند.
نخستين پرسش در باره نگارش دانشنامهاى بر پايه معارف قرآن و حديث، اين است كه: چنين اثرى، تا چه حد، براى جامعه امروز، ضرورى است؟ و آيا جوامع حديثى موجود، براى تأمين نيازهاى پژوهشگران و علاقهمندان به آشنايى با معارف اسلامى، كافى نيستند؟
براى پاسخ دادن به اين پرسش، لازم است اشارهاى به مباحث زير داشته باشيم:
۱. مهمترين جوامع حديثى كه تا كنون نگارش يافتهاند،
۲. نياز جامعه امروز به معارف قرآن و حديث،
۳. ظرفيت احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام براى پاسخگويى به نيازهاى معرفتى جامعه،
۴. ويژگىهاى دانشنامه پاسخگو به نيازهاى جامعه امروز،
۵. انگيزه تأسيس مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث و ويژگىهاى دانشنامه قرآن و حديث.
يك. جوامع حديثى
مقصود از جامع حديثى، كتابى است كه گسترهاى بيش از يك موضوع دارد و ابواب، عناوين و رواياتى را در حوزههاى متفاوت (همانند: فقه، اعتقادات، اخلاق، تفسير و ...) گزارش مىنمايد.
جوامع حديثى را مىتوان به سه دسته تقسيم كرد: جوامع حديثى اوّليه، جوامع حديثى ثانويه، و جوامع حديثى متأخّر:
۱. جوامع حديثى اوّليه
مقصود از جوامع حديثى اوّليه، آن دسته از منابع اند كه تا قرن سوم هجرى نگارش يافتهاند. اين جوامع، به دو دسته قابل تقسيم اند:
۱/ ۱. جوامع حديثى اوّليه مكتب اهل بيت عليهم السلام
بر پايه اسناد موجود، تأليف اين دسته از جوامع حديثى، از دوران امامت امام رضا عليه السلام (م ۲۰۳ ق) آغاز شد و به دليل محدوديتهاى سياسىاى كه براى پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلام وجود داشت، متأسّفانه آمار دقيقى از آنها در دست نيست. برخى از جوامع حديثى اوّليه شيعه، عبارت اند از:
۱. الجامع، تأليف يونس بن عبد الرحمان (درگذشته در اوايل قرن سوم هجرى)،
۲. الجامع، تأليف احمد بن محمّد بن ابى نصر بِزَنطى (م ۲۲۱ ق)،
۳. كتاب الثلاثين، تأليف حسين بن سعيد اهوازى (درگذشته در اوايل قرن سوم هجرى)،
۴. نوادر الحكمة، تأليف محمّد بن احمد بن يحيى اشعرى (درگذشته در قرن سوم هجرى)،
۵. المحاسن، تأليف احمد بن محمّد بن خالد بَرقى (م ۲۷۴ يا ۲۸۰ ق).
گفتنى است كه از جوامع اوّليه حديثى شيعه، تنها بخشهايى از كتاب المحاسن بر جاى مانده است.
۱/ ۲. جوامع حديثىِ اوّليه اهل سنّت
پس از رفع ممنوعيت نگارش حديث در اوايل قرن دوم، اهل سنّت، ديگر محدوديتى براى نگارش حديث نداشتند و در مدّت حدود دو قرن، شمار قابل توجّهى «جامع حديثى» پديد آوردند كه بسيارى از آنها بر جاى ماندهاند، از جمله:
۱. الموطّأ، تأليف مالك بن انَس حِميَرى (م ۱۷۹ ق)،
۲. مسند ابن حنبل، تأليف احمد بن محمّد بن حنبل شيبانى مَروَزى (م ۲۴۱ ق)،
۳. صحيح البخارى، تأليف محمّد بن اسماعيل بُخارى (م ۲۵۶ ق)،
۴. صحيح مسلم، تأليف مسلم بن حَجّاج نيشابورى (م ۲۶۱ ق)،
۵. سنن ابن ماجة، تأليف محمّد بن يزيد ماجه قزوينى (م ۲۷۳ ق)،
۶. سنن أبى داوود، تأليف ابو داوود سليمان بن اشعث سِجِستانى (م ۲۷۵ ق)،
۷. سُنن النَّسائى، تأليف احمد بن شعيب نَسايى (م ۳۰۳ ق).
۲. جوامع حديثى ثانويه
مقصود از جوامع ثانويه، آن دسته از منابع اند كه در محدوده زمانى قرن چهارم تا دهم هجرى نگارش يافتهاند. اين منابع نيز دو دسته اند:
۲/ ۱. جوامع حديثى ثانويه مكتب اهل بيت عليهم السلام
شمارى از اين منابع كه اكنون در اختيار ما قرار دارند، عبارت اند از:
۱. الكافى، تأليف محمّد بن يعقوب كُلَينى رازى (م ۳۲۹ ق)،
۲. كتاب من لا يحضره الفقيه، تأليف محمّد بن على بن بابويه قمى (شيخ صدوق) (م ۳۸۱ ق)،
۳. تهذيب الأحكام، تأليف محمّد بن حسن طوسى (شيخ طوسى) (م ۴۶۰ ق)،
۴. الاستبصار، تأليف محمّد بن حسن طوسى (شيخ طوسى) (م ۴۶۰ ق).
گفتنى است كه برخى از جوامع حديثى بزرگ اين دوره، همچون: مدينة العلم (تأليف شيخ صدوق) و استقصاء الاعتبار (تأليف علّامه حلّى)، دستْخوش حوادث روزگار گشته و به دست ما نرسيدهاند.
۲/ ۲. جوامع حديثى ثانويه اهل سنّت
برخى از مهمترين جوامع حديثى ثانويه اهل سنّت، از اين قرارند:
۱. جامع الاصول فى أحاديث الرسول صلى الله عليه و آله، تأليف ابن اثير جَزَرى (م ۶۰۶ ق)،
۲. جامع المسانيد و السنن، تأليف ابن كثير دمشقى (م ۷۷۴ ق)،
۳. مشكاة المصابيح، تأليف ابن خطيب محمّد بن عبد اللَّه تبريزى (م ۷۷۶ ق)،
۴. الجامع الكبير، تأليف جلال الدين ابو بكر سيوطى (م ۹۱۱ ق)،
۵. كنز العمّال، تأليف على بن حسام الدين متّقى هندى (م ۹۷۵ ق).
۳. جوامع حديثى متأخّر
مقصود از جوامع حديثى متأخّر، آن دسته از منابع اند كه در قرن يازدهم و پس از آن، نگارش يافتهاند. شمارى از اين جوامع كه در اين دوران توسّط دانشمندان شيعه تأليف شدهاند، عبارت اند از:
۱. الوافى، تأليف ملّا محسن فيض كاشانى (م ۱۰۹۱ ق)،
۲. وسائل الشيعة، تأليف محمّد بن حسن حُرّ عاملى (م ۱۱۰۴ ق)،
۳. بحار الأنوار، تأليف محمّدباقر مجلسى (م ۱۱۱۱ ق)،
۴. العوالم، تأليف عبد اللَّه بن نور الدين بَحرانى (م ۱۱۷۳ ق)،
۵. الشفا فى أخبار آل المصطفى صلى الله عليه و آله، تأليف محمّدرضا بن عبد المطّلب تبريزى (م ۱۲۰۸ ق)،
۶. جامع العلوم و المعارف، تأليف سيّد عبد اللَّه شُبَّر (م ۱۲۴۲ ق)،
۷. مستدرك الوسائل، تأليف ميرزا حسين نورى طَبَرسى (م ۱۳۲۰ ق)،
۸. جامع أحاديث الشيعة، تأليف اسماعيل معزّى ملايرى (معاصر).
همچنين شمارى از جوامع متأخّر كه توسّط پژوهشگران اهل سنّت نگارش يافتهاند، عبارت اند از:
۱. التاج الجامع للُاصول فى أحاديث الرسول صلى الله عليه و آله، تأليف منصور على ناصف (معاصر)،
۲. المسند الجامع، تأليف بشّار عوّاد (معاصر)،
۳. نضرة النعيم، تأليف جمعى از مؤلّفان (معاصر).
اكنون بايد ديد كه: آيا جوامع حديثى موجود، مىتوانند پاسخگوى نيازهاى عصر حاضر، نسل جديد و مراكز مختلف علمى و فرهنگى جهان- كه خواستار آشنايى با معارف اصيل اسلام اند- باشند يا خير؟
بىترديد، منابع حديثى اوّليه و ثانويه، منابع خوبى براى دستيابى به سخنان نورانى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت او به شمار مىروند و تا حدود بسيارى پاسخگوى نيازهاى پژوهشگران عصر خود بودهاند و برخى از جوامع حديثى متأخّر نيز براى محقّقان امروز، بسيار سودمندند؛ امّا هم نيازهاى عصر حاضر، بسيار بيشتر از آثار موجود است، و هم ظرفيت پاسخگويى احاديث به نيازهاى امروز، بسيار بالاست.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه مُسنَدنويسى و جمع احاديث، بدون تبويب و تنظيم موضوعى، در عصر حاضر، كاربرد زيادى حتّى براى پژوهشگران ندارد.
دو. نيازهاى امروز
امروز، جهان، بيش از هر زمان ديگر، تشنه آشنايى با اسلام اصيل و رهنمودهاى حياتبخش قرآن و سيره و سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در زمينههاى اعتقادى، تربيتى، سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى است.
امروزه، نه تنها حوزههاى علميه و پژوهشگران مسلمان، بلكه عموم پژوهشگران در سطح جهان، در رشتههاى مختلف علوم و بويژه در زمينههايى كه اسلام، ديدگاه خاصّى دارد، مىخواهند، جدا از برداشتها و اجتهادهاى گوناگون، با متن سخنان پيشوايان اسلام، آشنا شوند.
امروزه، گروههاى مختلف جامعه مىخواهند بدانند دينى كه خود را داراى برنامه تكامل مادّى و معنوى بشر تا هنگام قيامت مىداند، چه رهنمودى براى بهتر زندگى كردن آنان دارد.
سه. ظرفيت احاديث اسلامى براى پاسخگويى
پژوهشگرانى كه تا حدودى با سخنان پُر مغز و عميق پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در زمينههاى مختلف علوم اسلامى آشنا هستند، به خوبى مىدانند كه حديث، در كنار قرآن، توان و ظرفيت لازم را براى پاسخگويى به نيازهاى معنوى انسانها در همه اعصار دارد، البته مشروط به اين كه توسّط حديثپژوهان متخصّص، سَره از ناسَره آن جدا شود و به درستى تبيين و تفسير گردد.
حديث، مادرِ علوم اسلامى
در پيام مقام معظّم رهبرى، آية اللَّه سيّدعلى خامنهاى، به مناسبت افتتاح «دار الحديث»، به توان و ظرفيت گسترده حديث براى پاسخگويى در حوزههاى مختلف علوم اسلامى توجّه داده شده است:
حديث، مادرِ بسيارى از علوم اسلامى يا همه آنهاست و از اين روست كه عالم و دينشناس بزرگ، مرحوم كلينى رحمه الله، در مقدّمه كافى شريف، حديث را برابر با علم دين دانسته است.[۱]
اين سخن، اشاره است به آنچه كلينى در مقدّمه كتاب الكافى در باره انگيزه تأليف آن و در پاسخ شخصى كه از مؤلّف، درخواست نوشتن چنين كتابى را داشته، آورده است:
... قلتَ إنّك تحبّ أن يكون عندك كتابٌ كافٍ يجمع فيه من جميع فنون الدين ما يكتفى به المتعلّم و يرجع إليه المسترشد و يأخذ منه من يريد علم الدين ... و قد يسّر اللَّه- و له الحمد- تأليف ما سألتَ.[۲]
... و گفتى كه دوست دارى كتابى داشته باشى كه تمام اقسام علم دين در آن باشد كه طالب علم را بىنياز كند و براى طالب هدايت، مرجع باشد و كسى كه خواهان علم دين است، از آن، بهره گيرد ... و خداوند را سپاس كه تأليف كتابى را كه خواستى، ميسّر ساخت.
از نگاه مرحوم كلينى، مجموعه احاديثى كه وى تنظيم كرده، براى آشنايى با رشتههاى مختلف علوم دينى كفايت مىكند و انتخاب نام «الكافى» براى كتاب توسّط او، به اين معنا اشاره دارد كه با توجّه به نيازهاى نسبتاً محدود آن عصر، مىتوان گفت كه كتاب ياد شده، براى دينشناسى كافى بوده است؛ امّا نيازهاى عصر حاضر، قابل مقايسه با آن روز نيست.
چهار. ويژگىهاى «دانشنامه حديثىِ» مورد نياز امروز
در عصر حاضر، دانشنامهاى مىتواند نيازهاى حديثى مراكز علمى و فرهنگى جهان را تأمين نمايد كه داراى اين ويژگىها باشد:
۱. روشمند بودن
براى تدوين دانشنامههاى نو، به فراهم آوردن نيروى انسانى و امكانات پژوهشى فراوان، نياز است و هزينه كردن اين نيرو و فرصت، نمىتواند به طريق آزمون و خطا صورت گيرد. لازم است از آغاز كار، شيوه پژوهش و عرضه، تعريف و در عمل، اصلاح و به آن، عمل شود. انتخاب روش گردآورى اسناد و تشكيل پرونده علمى، معيّن و محدود كردن منابع و مراجع مكتوب و غير مكتوب، چگونگى اخذ و دستهبندى و نقد و عرضه، و حتّى تعيين دقيق نرمافزارها و ديگر ابزارهاى پژوهش و نشر، از گامهاى نخستين و كارهاى بنيادين در به سامان رساندن دانشنامههاى امروزين اند.
۲. آوردن حديث در كنار قرآن
آوردن احاديث اسلامى در كنار آيات قرآن، بهرههاى فراوانى بويژه براى پژوهشگران، در بر دارد كه در ميان آنها، دو موضوع از اهمّيت بيشترى برخوردار است:
الف- تبيين چگونگى پيوند ناگسستنى قرآن و سنّت و عترت، و نيز تفكيك ناپذيرى ثِقل اكبر (قرآن) و ثِقل اصغر (حديث)،
ب- افزايش اطمينان به صدور احاديثى كه از نظر سند، از قوّت لازم برخوردار نيستند، ليكن در فضاى رهنمودهاى قرآن قرار دارند، و چه بسا محقّق، با تكيه بر قرائن مختلف، به صدور آنها، اطمينان حاصل نمايد.
۳. جامعيت
جامعنگرى، ضرورت هر پژوهش رَوشمند و يكى از اصلىترين شروط پژوهش (بويژه پژوهشهاى دينى) است. هيچ پژوهشگرى، بدون احاطه بر تمام سخنان شارع مقدّس در باره يك موضوع و جمعبندى عموم و خصوص، و مطلق و مقيّد، و ملاحظه موارد تعارض و امثال، نمىتواند نظريهاى را به دين و شارع، منتسب نمايد؛ بلكه افزون بر احاطه بر احاديثى كه در باره يك موضوع وارد شدهاند، نفس موضوعشناسى نيز براى وصول به مقصد شارع و فهم نظريه دين، ضرورى است، چنان كه امام خمينى قدس سره مىفرمايد:
زمان و مكان، دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مسئلهاى كه در قديم داراى حكمى بوده است، به ظاهر، همان مسئله، در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام، ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى، همان موضوع اوّل كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً، موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مىطلبد ....
آشنايى به روش برخورد با حيلهها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان، داشتن بصيرت و ديد اقتصادى، اطّلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، شناخت سياستها و حتّى سياسيّون و فرمولهاى ديكته شده آنان و درك موقعيت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمايهدارى و كمونيزم كه در حقيقت، استراتژى حكومت بر جهان را ترسيم مىكنند، از ويژگىهاى يك مجتهد جامع است.[۳]
بر اين اساس، اسلامشناسان راستين- كه مىتوانند در همه اعصار، دين خدا را يارى كنند-، تنها پژوهشگران جامعنگرى هستند كه بر همه ابعاد دين، احاطه دارند، چنان كه در حديث نبوى آمده است:
إنَّ دينَ اللَّهِ تَعالى لَن يَنصُرَهُ إلّامَن حاطَهُ مِن جَميعِ جَوانِبِهِ.[۴]
همانا دين خداى متعال را تنها آن كس مىتواند يارى برساند كه به همه جوانب آن، احاطه داشته باشد (از هر سو، آن را پاسدارى كند).
اين حقيقت، در حديثى از امام على عليه السلام چنين بازگو گرديده است:
إنَّمَا المُستَحفِظونَ لِدينِ اللَّهِ هُمُ الّذينَ أقامُوا الدّينَ، وَ نَصَروهُ، وَ حاطوهُ مِن جَميعِ جَوانِبِهِ.[۵]
گماشتگان بر پاسدارى از دين خدا، آن كسانى هستند كه دين را بر پا داشتند و آن را يارى دادند، و از هر سو به پاسدارى از آن پرداختند.
تحقيقِ جامع- كه مقدّمه جامعنگرى دينى است-، بدون جامعيت منبع تحقيق، ميسّر نيست. از اين رو، پژوهشگر دينى در هر موضوع، نياز به منبعى دارد كه جامع همه متون مربوط به آن موضوع باشد.
بنا بر اين، يكى از ويژگىهاى مهمّ دانشنامه حديثى مطلوب، آن است كه جامع همه احاديثى باشد كه در زمينههاى مختلف، از پيشوايان دين به ما رسيده است و حتّى اگر سخنى به ناروا به آنان نسبت داده شده، بايد تحت عنوان مربوط، مطرح و نادرستى آن، اثبات گردد.
۴. اختصار
يكى ديگر از ويژگىهاى دانشنامه حديثى مطلوب، اين است كه در عين جامعيت، تا آن جا كه امكان دارد، خلاصه و مختصر باشد. حذف احاديث مشابه (با ذكر تفاوتهايشان و آوردن نشانىهاى آنها در پاورقى)، اين هدف را تأمين مىكند و در اين صورت، محقّق، در كوتاهترين فرصت ممكن، مىتواند به مقصود پژوهشى خود، نائل آيد.
۵. مستند بودن
ابزارهاى نوين، بويژه رايانه، در عصر حاضر، امكان يافتن مآخذ بسيارى از احاديث را فراهم ساختهاند. تتبع گسترده و گذر از منابع واسطه، مىتواند افزون بر رهنمون شدن به منابع اوّليه (متقدّم و دست اوّل)، بسيارى از: تصحيف و تحريفها، نقل معناهاى نادرست، تقطيعهاى نسنجيده و زياده و نقصانهاى كاتبان و شارحان را نيز نشان دهد و ما را به متنى پيراسته از آسيبهاى نقل و فهم حديث برساند.
مراجعه پيگير به همه منابعِ در دسترس و حتّى نسخههاى خطّى، گاه، ما را به مستفيض بودن حديث و تعدّد اسناد آن، مطمئن مىسازد و از اين رهگذر، حديثى مستند و استوار را در كنار احاديث ديگرى از اين دست، مىنشانَد.
۶. موضوعبندى درختى
هر مَدخَل[۶] از چنين دانشنامهاى، براى اين كه كارآيى لازم را داشته باشد، بايد علاوه بر جامعيت نسبى، به صورت درختى موضوعبندى شود، بدين معنا كه احاديث ذيل يك مَدخل (مربوط به يك موضوع)، دستهبندى شوند و دستههاى مختلف، بر اساس يك سير منطقى و منظّم، از كلّى به جزئى، در كنار هم قرار گيرند.
چينش صحيح و منطقىِ احاديثِ مربوط به يك موضوع، علاوه بر تسهيل دستيابى به متون اسلامى، زمينه را براى فهم دقيق معانى آنها آماده مىسازد.
۷. ارزيابى و جمعبندى
ويژگىهايى كه بدانها اشاره شد، زمينه ارزيابى سند، متن و محتواى حديث را تا حدود زيادى فراهم مىسازند. اكنون، كارشناسان حديث مىتوانند با نقد و بررسى احاديث مربوط به هر موضوع، در باره ميزان صحّت و سقم آنها، اظهار نظر كنند و جمعبندى خود را از ديدگاه اسلام در آن موضوع، ارائه نمايند؛ امّا براى بهرهبردارى بهتر و آسانترِ عموم پژوهشگران از دانشنامههاى حديثى، بجز در مورد احاديثى كه كاربرد تخصّصى ويژهاى دارند (مانند برخى احاديث فقهى)، لازم است جمعبندى مورد نياز عموم، به عنوان «درآمد» يا «تحليل»، در آغاز يا پايان هر مَدخل (موضوع) از دانشنامه افزوده گردد.
۸. نمايه سازى
يك حديث، گاه حامل چندين پيام براى رشتههاى مختلف علوم است، به گونهاى كه براى انتقال آنها لازم است بارها در موضوعات مختلف، و حتّى گاه در يك موضوع، تكرار شود. اين اقدام، سبب مىگردد كه حجم دانشنامه، غير متعارف و مراجعه به آن، خسته كننده و ملالآور گردد. علاوه بر اين، دريافت پيامهاى دقيق احاديث، براى عموم پژوهشگران، دشوار است؛ بلكه در بسيارى از موارد، امكانپذير نيست. نمايهسازى براى پيامهاى حديث، و نيز برنامهنويسى نرمافزارى براى نمايهها، مىتواند علاوه بر حلّ اين مشكل، كاربرد احاديث را در رشتههاى مختلف علوم و فنون، بسيار افزايش دهد.
امّا بايد توجه داشت كه نمايهسازى براى حديث، كار هر پژوهشگرى نيست.
كسى مىتواند براى حديث، نمايه بسازد كه:
اوّلًا پيامهاى حديث را در يابد، كه لازمه آن- چنان كه توضيح داديم-، تخصّص در نقد حديث و داشتن نور بصيرت است.
ثانياً نيازهاى پژوهشگران را در رشتههاى مختلف علومى كه حديث در باره آنها پيام دارد، بداند كه لازمه آن، آشنايى كافى با آن رشتههاست.
ثالثاً از ذوق و ابتكار و ادبيّاتى برخوردار باشد كه بتواند با كوتاهترين و رساترين جملات و كمترين اضافات و تصرّفات، پيامهاى حديث را منتقل نمايد.
البته اجتماع همه اين ويژگىها در يك نفر، آسان نيست و به همين دليل، بايد به صورت تشكيلاتى و جمعى، به اين هدف رسيد و به هر حال، «ما لا يُدرَكُ كُلُّهُ لا يُترَكُ كُلُّهُ؛ آنچه همهاش قابل دست يافتن نيست، همهاش وا گذاشته نمىشود».
۹. شناسنامه دار بودن احاديث
ويژگىهاى گذشته، مربوط به متن دانشنامه مطلوب است؛ امّا شناسنامه حديث، در واقع، پشتوانه علمى و تحقيقى چنين دانشنامهاى محسوب مىشود.
هدف از «طرح تدوين شناسنامه حديث»- كه از ديرباز در «دار الحديث» مطرح بوده است-، اين است كه براى هر يك از احاديث، شناسنامهاى تهيّه شود كه بيانگر همه خصوصياتِ منبع، سند و محتواى حديث باشد و همچنين، ريشههاى آن را در قرآن يا سيره و سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام يا تعاليم ساير انبيا و يا در اسرائيليات نشان دهد، و نيز موافقت يا مخالفت آن را با عقل و علم، بيان كند و اين، البتّه كارى است كارستان و خدمتى است بزرگ به حديث و قرآن، و محصول آن، سرمايه فرهنگى عظيمى خواهد بود براى اسلامشناسى و ارائه اسلام ناب به جهانيان، كه اميدوارم «پژوهشكده علوم و معارف حديث»،[۷] در آينده، توفيقِ به انجام رساندن آن را پيدا كند.
پنج. انگيزه تأسيس «دار الحديث» و ويژگىهاى «دانشنامه قرآن و حديث»
از نخستين سالهاى ورودم به حوزه علوم دينى، سخنان نورانى پيامبر اسلام و خاندان آن بزرگوار، جاذبه خاصّى براى من داشت و رهنمودهاى آنان در زمينههاى اعتقادى، اخلاقى و عرفانى، به قدرى برايم شيرين و جذّاب بود كه از مطالعه آنها، كمتر احساس خستگى مىكردم.
در همان ايّام، احساس مىكردم كه احاديث اسلامى، در زمينههاى ياد شده، نه تنها در ميان عموم مردم، بلكه شايد در ميان خواص و حوزههاى علميّه، جايگاه شايسته خود را ندارند، در حالى كه حديث، بهترين وسيله براى تبليغ دين و آشنا كردن مردم با اسلام ناب است. در گفتگوى عبد السلام هِرَوى با امام رضا عليه السلام مىخوانيم:
[قال عليه السلام:] رَحِمَ اللَّهُ عَبداً أحيا أمرَنا.
فَقُلتُ لَهُ: فَكَيفَ يُحيى أمرَكُم؟
قالَ: يَتَعَلَّمُ عُلومَنا و يُعَلِّمُهَا النّاسَ؛ فَإِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لَاتَّبَعونا.[۸]
[امام عليه السلام فرمود:] «خداىْ رحمت كناد بندهاى را كه امر (امامت) ما را زنده بدارد!».
گفتم: چگونه امر (امامت) شما را زنده بدارد؟
فرمود: «علومِ ما را فرا گيرد و آن را به مردم بياموزد؛ زيرا مردم، اگر زيبايىهاى سخن ما را مىدانستند، قطعاً از ما پيروى مىكردند».
بارى، جاذبه سخنانِ نورانى پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام از يك سو، و غربت اين گوهرهاى معنوى و غفلت جامعه از آنها، از سوى ديگر، مرا بر آن داشت كه براى گسترش فرهنگ روايت و درايتِ حديث، هر قدر مىتوانم، تلاش كنم.
جرقّههاى نخستين
در سال ۱۳۴۶ ش/ ۱۳۸۷ ق، كه در حوزه نجف، مشغول تحصيل بودم، با مراجعه به برخى از مجموعههاى حديثى، آنچه را به نظرم جالب مىرسيد، يادداشت مىكردم؛ امّا هرگز فكر نمىكردم كه اين يادداشتها چه بركاتى خواهند داشت و به كجا منتهى مىشوند.
در واقع، آن يادداشتها جرقّههاى نورانى و مباركى بودند كه به بركت «باب حكمت پيامبر صلى الله عليه و آله»،[۹] به چراغ پرفروغ ميزان الحكمة[۱۰] تبديل شدند و مشعل فروزان «مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث» و مجموعههاى مربوط به آن را افروختند كه اميدوارم، به فضل خداوند منّان، بركات آينده آن، بسيار بيشتر از گذشته باشد.
تأليف «ميزان الحكمة»
ضمن مطالعه و كاوش در احاديث اسلامى، دو نكته مهم، نظر مرا به خود، معطوف داشتند كه الهامبخش اصلى اين جانب در تأليفاتم بودند و در نهايت نيز به تأسيس دار الحديث انجاميدند:
نكته اوّل، ظرفيت بىنظير قرآن و حديث در پاسخگويى به نيازهاى اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى و سياسى جامعه است، به گونهاى كه اگر حقيقتاً برآيندِ صحيح آن به زبان روز براى مردم جهان بيان شود، در عصر حاضر، اسلام، بيش از هر وقت ديگر، هوادار خواهد داشت.
نكته دوم، اين كه احاديث اسلامى، مانند آيات قرآن، مفسّر يكديگرند و تنظيم احاديث به صورت موضوعى، بخصوص در كنار ارائه موضوعىِ آيات قرآن، علاوه بر آن كه مىتواند در تشخيص ميزان صحّت و سقم احاديث (از جهت سند و درستى نقل و ...) مؤثّر باشد، موجب فهم دقيق رهنمودهاى خداوند متعال و پيشوايان بزرگ اسلام و بهرهگيرى بهتر و گستردهتر از آنها نيز مىشود و افزون بر اين، دسترس پژوهشگران و عموم علاقهمندان را به اسلام راستين، آسان مىسازد.
اين اقدام، در مورد احاديث فقهى تقريباً انجام شده است، هر چند تا نقطه مطلوب، فاصله دارد؛ امّا در خصوص احاديث غير فقهى (اعم از: اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، تاريخى و ...) كه در عصر حاضر، فوق العاده ضرورى و مورد نياز مردم اند، تلاشهاى گذشته پژوهشگران مسلمان- كه به طور انفرادى، به حق، زحمت فراوان كشيدهاند-، به هيچ وجه، پاسخگوى نيازهاى جامعه امروز نيست.
از سوى ديگر، تأليف دانشنامهاى بر پايه قرآن و حديث كه بتواند پاسخگوى نيازهاى جامعه امروز در زمينههاى مختلف علمى و فرهنگى باشد، در آن روزها براى من، كار سادهاى نبود و شايد چيزى شبيه به رؤيا مىنمود؛ امّا جاذبه سخنان نورانى خدا، پيامبر خدا و خاندان پيامبر- كه نامشان بلندآوازه باد-، مرا بر آن داشت كه با بضاعتى اندك، ولى با ارادهاى استوار و با تمام توان، در راه تحقّق اين هدف بزرگ، حركت كنم.
آغاز تأليف «ميزان الحكمة»
در سال ۱۳۴۷ ش/ ۱۳۸۸ ق، در مدّت كوتاهى كه به اتّهام اقدام عليه رژيم شاه در بازداشتگاه مشهد بودم، براى بهرهگيرى از فرصت، تصميم گرفتم احاديثى را كه در زمينههاى مختلف به نظرم جالب مىآيد، به صورت موضوعى تنظيم كنم. در واقع، تأليف كتاب ميزان الحكمة، بدون آن كه بدانم بعدها چنين نامى را براى آن انتخاب مىكنم، از آن جا آغاز شد، و پس از بيرون آمدن از زندان، مصمّمتر از گذشته- به شرحى كه در مقدّمه آن نوشتهام-، كار، ادامه يافت تا اين كه به يارى خداوند منّان، در شب قدرِ بيست و سوم ماه مبارك رمضان ۱۴۰۵ هجرى (۲۲/ ۳/ ۱۳۶۴ ش)، پايان يافت.
استقبال پژوهشگران
در سرآغاز ميزان الحكمة آورده بودم كه: «با همه سختىهايى كه در راه فراهم آوردن اين كتابْ متحمّل شدهام، هنوز در نيمه راه هستم و هنوز به هدف نهايى خود نرسيدهام»، امّا نياز به اين سبْك نوشتار، موجب گرديد كه اين كتاب- با آن كه از هدف مورد نظر اين جانب، فاصله داشت-، نه تنها در ايران، بلكه در جهان اسلام، به شدّت، مورد استقبال پژوهشگران قرار گيرد، به گونهاى كه تا كنون، بارها متن عربى آن در ايران و لبنان، و نيز بارها به همراه ترجمه فارسى، در ايران[۱۱] به چاپ رسيده است. همچنين، متن عربى با ترجمه اردو در پاكستان، منتشر شده است.[۱۲] به علاوه، منتخب ميزان الحكمة نيز تدوين و مورد توجّه فوق العاده علاقهمندان واقع شده و تا كنون بارها طبع و نشر گرديده است.[۱۳]
استقبالى اين چنين از كتابى با آن حجم گسترده، در نوع خود، كمنظير است و اين باور را تأييد مىكند كه نوشتارهايى كه بتوانند با شيوهاى نو و سهل الوصول، نسل جديد را با معارف اصيل اسلام و آموزههاى سازنده پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام آشنا كنند، در عصر حاضر، به شدّت، مورد نيازند و بى شك، اين واقعيت، مسئوليت عالِمان متعهّد را مضاعف مىنمايد.
بركات «ميزان الحكمة»
در مقدّمه ميزان الحكمة وعده داده بودم كه «اگر زنده ماندم، به يارى خدا، در آينده، نهايت كوشش خود را به كار خواهم گرفت تا آنچه را آغاز كردهام، به پايان برسانم».
پس از انتشار كتاب- كه استقبال چشمگيرى از آن شد-، به تدريج، در صدد به انجام رساندن وعده خود بر آمدم. مهمترين اقداماتى كه براى انجام گرفتن اين وعده مىبايست صورت مىگرفتند، عبارت بودند از:
۱. مطالعه دقيق همه منابع روايى شيعه و اهل سنّت و يادداشتبردارى از آنها،
۲. نمايهزنى يا موضوعبندىِ متون اسلامى، اعم از قرآن و حديث، به صورت كاربردى و منطبق با نيازهاى روز، در زمينههاى مختلفِ: اعتقادى، اخلاقى، سياسى، اقتصادى، فرهنگى، تاريخى و ...،
۳. جمعبندى و تفسير و تبيين احاديث اسلامى در زمينههاى مختلف و حلّ مشكلات آنها و جدا ساختن صحيح آنها از ضعيف.
بديهى است كه انجام دادن همه اين كارها، از عهده يك نفر ساخته نبود، خصوصاً در آن ايّام كه مسئوليت سنگين تأسيس وزارت اطّلاعات به من سپرده شده بود. از اين رو، تصميم گرفتم براى تكميل ميزان الحكمة، از همكارىِ شمارى از دانشآموختگان جوان و باانگيزه حوزه علميّه قم، استفاده كنم و بركات اين مجموعه مبارك، از همين نقطه آغاز شد.
تأسيس غير رسمى «دار الحديث»
كارِ جمعى و تشكيلاتى براى تكميل ميزان الحكمة، به بودجه و امكانات نياز داشت. هزينه شروع كار را از امام خمينى- رضوان اللَّه تعالى عليه- گرفتم[۱۴] و زيرزمين خانه خودم (در قم) را محلّ كار قرار دادم و كتابهاى كتابخانه شخصىام را براى استفاده محقّقان، به آن جا منتقل كردم و نام مؤسّسه را «دار الحديث» نهادم.
بارى، «مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث»، در آغاز، با هدف تكميل كتاب ميزان الحكمة، با امكانات اندكى كه اشاره شد و با همكارى شمارى از فضلاى جوان حوزه علميّه قم، در سال ۱۳۶۶ ش، به طور غير رسمى فعّاليت خود را شروع كرد.
افتتاح رسمى «دار الحديث»
به تدريج، به فضل خداوند متعال، همكاران شايستهاى جذب «دار الحديث» شدند و مكان نسبتاً مناسبى براى توسعه فعّاليتها تهيّه شد و سرانجام، در ۲۲ آبان ماه ۱۳۷۴، مقارن با بيستم جمادى ثانى ۱۴۱۶، زادروزِ ميلاد فرخنده حضرت فاطمه عليها السلام، «مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث»، با پيام مقام معظّم رهبرى، آية اللَّه خامنهاى، افتتاح گرديد.[۱۵]
نگارشِ «دانشنامه قرآن و حديث»
اشاره شد كه نگارشِ اين دانشنامه، همزمان با تأسيس «دار الحديث»، با هدف تكميل ميزان الحكمة و بر پايه همان مَدخلها (و البته نه محدود به آنها) و با همان ترتيب موضوعى- الفبايى (بر اساس ريشه عربى كلمات) آغاز گرديد. به همين دليل، مجلّدات نخستين آن- كه از ۱۳۸۴ ش، به تدريج منتشر شدند-، نام دانشنامه ميزان الحكمة بر خود داشتند؛ امّا به دليل تفاوتهاى كمّى و كيفى فراوانِ اين كتاب با ميزان الحكمة، پس از پايان يافتن حرف «باء» (اتمام تأليف مدخل «بيعت»)، به نظر رسيد كه نام ياد شده، در تبيين اين محتوا بسيار نارساست. از اين رو، پس از بررسىهاى فراوان، در آستانه انتشار ويرايش دوم، نام دانشنامه قرآن و حديث، براى آن، انتخاب گرديد.[۱۶]
اين نكته نيز شايسته يادآورى است كه اين دانشنامه، از ويژگىهاى هفتگانهاى كه براى دانشنامه مورد نياز امروز بر شمرديم، پنج ويژگى را بالفعل داراست و تنها از «نمايه» و «شناسنامه حديث»، برخوردار نيست. نمايه را به خواست خداوند، در پايان دانشنامه، تدوين و منتشر مىكنيم؛ ولى تدوين شناسنامه احاديث، كار بزرگى است كه دار الحديث، اميدوار است در آيندهاى نه چندان دور، آن را آغاز كند.
گفتنى است كه مَدخلهايى از دانشنامه قرآن و حديث، به فراخور نياز و زمانه (و البته پس از تكميل و نهايى شدن)، پيش از اين، به صورت مستقل، منتشر شدهاند، مانند: فرهنگنامه آرزو (الأمل)، فرهنگنامه ادب (الأدب)، حكمتنامه كودك (الطفل)، حكمتنامه جوان (الشباب)، انسانشناسى (الإنسان) و ...، كه اين رَوَند، به يارى خدا، پس از اين نيز ادامه خواهد يافت. همچنين گفتنى است كه از آغاز تأسيس «دار الحديث» تا كنون، در كنار دانشنامه قرآن و حديث، دانشنامههاى ديگرى نيز- كه آنها هم از قرآن و حديث، بُنمايه گرفتهاند-، در اين مؤسّسه نگارش يافتهاند كه به دليل ويژه بودن هويّتشان، به صورت مستقل (و البتّه به همراه «نمايه»)، منتشر شدهاند، مانند: دانشنامه عقايد اسلامى، حكمتنامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله، دانشنامه امير المؤمنين عليه السلام، دانشنامه امام حسين عليه السلام و دانشنامه احاديث پزشكى. شمارى از آنها نيز در دست تدوين اند كه در آينده در اختيار پژوهشگران قرار خواهند گرفت، از جمله: دانشنامه امام مهدى عليه السلام.
لازم مىدانم از همه فضلا و پژوهشگران و ديگر برادران عزيزى كه مرا در تحقيق، تدوين، ويرايش، آمادهسازى و نشر اين دانشنامه يا رفع اشكالات و نقايص آن، يارى دادهاند و مىدهند و نيز همه كسانى كه در آينده در تكميل آن، سهيم خواهند شد، صميمانه سپاسگزارى نمايم. همچنين از مترجم توانمند، جناب آقاى حميدرضا شيخى- كه ترجمه بسيارى از آثار «دار الحديث» به قلم شيواى ايشان است-، تقدير و تشكر دارم و از خداوند منّان، در اين شب پر بركت- كه شب نزول قرآن بر قلب منوّر خاتم پيامبران است-، براى همه آنان پاداشى در خور فضل و بزرگوارى حضرتش مسئلت مىنمايم و از او عاجزانه مىخواهم كه توفيق تكميل اين اثر را به ما عنايت فرمايد، كه او بر هر كارى تواناست، و اجابت اين دعا، در اين شب بزرگ، از فضل و بزرگوارىاش دور نيست!
ربّنا! تقبّل منّا، إنّك أنت السميع العليم، بحقّ محمد و آله الطاهرين! آمينَ ربَّ العالمين!
محمد محمدى رىشهرى
شب ۲۳ ماه مبارك رمضان ۱۴۳۱
۱۱ شهريور ۱۳۸۹
[۱] ( ۱). پيام مقام معظّم رهبرى به مناسبت افتتاح مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث، در تاريخ ۲۲/ ۸/ ۱۳۷۴.
[۲] ( ۲). الكافى: ج ۱ ص ۸- ۹.
[۳] ( ۱). صحيفه امام: ج ۲۱ ص ۲۸۹.
[۴] ( ۲). تاريخ دمشق: ج ۱۷ ص ۲۹۶، الأنساب: ج ۱ ص ۴۰، كنز العمّال: ج ۱۰ ص ۱۷۱ ح ۲۸۸۸۶، شرح الأخبار: ج ۲ ص ۳۸۹.
[۵] ( ۱). غرر الحكم: ج ۳ ص ۹۵ ح ۳۹۱۲، عيون الحكم و المواعظ: ص ۱۷۹ ح ۳۶۸۹.
[۶] ( ۱). مَدخَل: در دانشنامهها، به هر واژه اصلى كه توضيحى( مقالهاى) در ذيل خود دارد،« سَرواژه» يا« مَدخَل» مىگويند. به مجموع سرواژه و توضيح، بر روى هم، نيز« مدخل» گفته مىشود( ر. ك: فرهنگ بزرگ سخن).
[۷] ( ۱). اين پژوهشكده، بخشى از مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث است.
[۸] ( ۱). معانى الأخبار: ص ۱۸۰ ح ۱، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۳۰۷ ح ۶۹، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۳۰ ح ۱۳.
[۹] ( ۱). اشاره است به حديث نبوى:« أنا مدينةُ الحِكمةِ و علىٌّ بابُها؛ من شهر حكمتم و على، دروازه آن است»( ر. ك: دانشنامه امير المؤمنين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ: ج ۱۰ ص ۵۰۹« بخش يازدهم/ جايگاه علمى/ دروازه حكمت پيامبر صلى الله عليه و آله»).
[۱۰] ( ۲). سالها پس از انتشار اين كتاب، به اين حديث نبوى برخوردم كه مىفرمايد:« أنا ميزانُ الحِكمةِ و علىٌّ لِسانُها؛ من ترازوى حكمتم و على، زبانه آن است»( ر. ك: إحقاق الحقّ: ج ۶ ص ۴۶؛ الفصول المهمّة فى معرفة الأئمة: ج ۲ ص ۱۱۶۵).
[۱۱] ( ۱). چاپ نخست اين ترجمه، در ۱۳۷۷ ش/ ۱۴۱۹ ق، منتشر گرديد.
[۱۲] ( ۲). اين كتاب، به زبان تركى استانبولى نيز ترجمه شده است.
[۱۳] ( ۳). اين كتاب تا كنون به زبانهاى: فارسى، انگليسى، فرانسوى، اندونزيايى، بوسنيايى، روسى، كردى، اسپانيولى، سواحلى، روآندايى، فولانى، تركى استانبولى و آذرى ترجمه شده است.
[۱۴] ( ۱). بودجه سال اوّل دار الحديث كه توسط حضرت امام رحمه الله تأمين شد، حدود دويست و پنجاه هزار تومانبود.
[۱۵] ( ۱). متن پيام مقام معظّم رهبرى به مناسبت افتتاح رسمى« دار الحديث»:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم. اهتمام به حديث، پس از تمسّك به كتاب حكيم حميد، برترين وظيفهاى است كه عالِم دين، بدان مكلّف است. اين، استضائه از انوار علم و حكمتى است كه از كلام و تعليم و هدايت پيامبر مكرّم اسلام صلى الله عليه و آله و ائمّه معصومين از اهل بيت آن حضرت عليهم السلام ساطع مىگردد و خِرد و انديشه انسانى را دستگيرى و راهنمايى، و زندگى بشر را برخوردار از سلوك حكيمانه و خردمندانه مىكند و چنين است كه حضرت ابى جعفر، به جابر مىفرمايد: يا جابِرُ! وَ اللَّهِ لَحَديثٌ تُصيبُهُ مِن صادِقٍ فى حَلالٍ وَ حَرامٍ، خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ حَتّى تَغرُبَ( المحاسن: ج ۱ ص ۳۵۶ ح ۷۵۶، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۴۶ ح ۱۵).
در تاريخ علم دين، جمع حديث و حمل و فهم و درك و شرح آن، يكى از بزرگترين فصول است و با يك نظر، حديث، مادرِ بسيارى از علوم اسلامى يا همه آنهاست. از اين روست كه عالِم دينشناس بزرگِ اقدم، شيخ كلينى رحمه الله، در مقدّمه كتاب كافى شريف، حديث را برابر با علم دين دانسته و آن را محور علم و ايمان به شمار آورده است. دقّت و باريكبينى فقها و علماى برجسته سلف در امر حديث و چگونگى تحمّل آن و شرايط وثوق به روايت و ديگرِ آنچه در اين باب بر اهلش آشكار است، همه از همين اهمّيت و عظمت شأنى كه در باره حديث و تأثير آن در سرنوشت فرد و جامعه اسلامى گفته شد، سرچشمه مىگيرد.
امروزه، در باره حديث، به تدقيق و جداسازى سَره از ناسره، و راست از دروغ، و مسلّم از مشكوك، و نيز به تأمّل در فهم معضلات و مفاد و مضمونهاى اساسى آن، و نيز به تطبيق يا نسبتيابىِ آن با كلام اللَّه عزيز حكيم، و شرح و بسط عالمانه و محقّقانه، و نيز به نشر و همگانى كردنِ آنچه همگان را به كار خواهد آمد، و بسى خدمات و تلاشهاى ديگر، نيازى مبرم و سازماندهى شده وجود دارد.
در كنار اين همه، پردازش علم رجال، بررسى تاريخ صدور حديث و سير آن، كسب آگاهى از آن زمينهاى كه صدور هر حديثى را لازم يا راجح ساخته است، و جستجو از مضمونهاى مشابه در كتبِ حديث اهل سنّت، از جمله كارهاى لازم و ضرورى است.
اكنون، تأسيس مجمع« دار الحديث»، به همّت جناب حجّة الإسلام و المسلمين آقاى رىشهرى- كه در كار حديث، گذشته از شوق و علاقه، تبحّر و سابقه و تجربه نيز دارند-، اين مژده را مىدهد كه به حصول اين خواستهها و نيازها در امر حديث، به تدريج، نزديك خواهيم شد، إن شاء اللَّه تعالى!
توفيق ايشان و همكارانشان را از خداوند متعال خواستارم.
J سيّد على خامنه اىE
۲۲/ ۸/ ۷۴
[۱۶] ( ۱). از نسخه فارسى- عربى اين دانشنامه، پيش از اين تغيير عنوان، دوازده جلد، تا پايان مَدخل« بُغض»، منتشر شده است. اين تغيير عنوان، شامل نسخه عربى دانشنامه- كه با نام موسوعة ميزان الحكمة، از ۱۳۸۳ ش( ۱۴۲۵ ق)، شش جلد آن( تا مَدخل« ابدال») منتشر شده است- نيز مىشود. اين نام، در ويرايش دوم نسخه عربى، به موسوعة معارف الكتاب و السنة تغيير يافت.
پيشگفتار
ستايش، خداوندگارى را سزاست كه ما را به اين راه، رهنمون گرديد، كه اگر او ره ننموده بود، ما را توان هدايت يافتن نبود! و درود خداوند بر آن راهنما به سوى او در شب ظلمانى؛ كسى كه گامهايش، در لغزشگاههاى جاهليت، هرگز نلغزيد! و درود بر خاندان برگزيده و سرآمد و نيكوى او! و درود بر يارانش كه بهترينْ ياران بودند؛ دعوتش را لبيك گفتند و به محضرش شتافتند و در اجابتش گوى سبقت از همگِنان ربودند.
نخستين پرسش در باره نگارش دانشنامهاى بر پايه معارف قرآن و حديث، اين است كه: چنين اثرى، تا چه حد، براى جامعه امروز، ضرورى است؟ و آيا جوامع حديثى موجود، براى تأمين نيازهاى پژوهشگران و علاقهمندان به آشنايى با معارف اسلامى، كافى نيستند؟
براى پاسخ دادن به اين پرسش، لازم است اشارهاى به مباحث زير داشته باشيم:
۱. مهمترين جوامع حديثى كه تا كنون نگارش يافتهاند،
۲. نياز جامعه امروز به معارف قرآن و حديث،
۳. ظرفيت احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام براى پاسخگويى به نيازهاى معرفتى جامعه،
۴. ويژگىهاى دانشنامه پاسخگو به نيازهاى جامعه امروز،
۵. انگيزه تأسيس مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث و ويژگىهاى دانشنامه قرآن و حديث.
يك. جوامع حديثى
مقصود از جامع حديثى، كتابى است كه گسترهاى بيش از يك موضوع دارد و ابواب، عناوين و رواياتى را در حوزههاى متفاوت (همانند: فقه، اعتقادات، اخلاق، تفسير و ...) گزارش مىنمايد.
جوامع حديثى را مىتوان به سه دسته تقسيم كرد: جوامع حديثى اوّليه، جوامع حديثى ثانويه، و جوامع حديثى متأخّر:
۱. جوامع حديثى اوّليه
مقصود از جوامع حديثى اوّليه، آن دسته از منابع اند كه تا قرن سوم هجرى نگارش يافتهاند. اين جوامع، به دو دسته قابل تقسيم اند:
۱/ ۱. جوامع حديثى اوّليه مكتب اهل بيت عليهم السلام
بر پايه اسناد موجود، تأليف اين دسته از جوامع حديثى، از دوران امامت امام رضا عليه السلام (م ۲۰۳ ق) آغاز شد و به دليل محدوديتهاى سياسىاى كه براى پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلام وجود داشت، متأسّفانه آمار دقيقى از آنها در دست نيست. برخى از جوامع حديثى اوّليه شيعه، عبارت اند از:
۱. الجامع، تأليف يونس بن عبد الرحمان (درگذشته در اوايل قرن سوم هجرى)،
۲. الجامع، تأليف احمد بن محمّد بن ابى نصر بِزَنطى (م ۲۲۱ ق)،
۳. كتاب الثلاثين، تأليف حسين بن سعيد اهوازى (درگذشته در اوايل قرن سوم هجرى)،
۴. نوادر الحكمة، تأليف محمّد بن احمد بن يحيى اشعرى (درگذشته در قرن سوم هجرى)،
۵. المحاسن، تأليف احمد بن محمّد بن خالد بَرقى (م ۲۷۴ يا ۲۸۰ ق).
گفتنى است كه از جوامع اوّليه حديثى شيعه، تنها بخشهايى از كتاب المحاسن بر جاى مانده است.
۱/ ۲. جوامع حديثىِ اوّليه اهل سنّت
پس از رفع ممنوعيت نگارش حديث در اوايل قرن دوم، اهل سنّت، ديگر محدوديتى براى نگارش حديث نداشتند و در مدّت حدود دو قرن، شمار قابل توجّهى «جامع حديثى» پديد آوردند كه بسيارى از آنها بر جاى ماندهاند، از جمله:
۱. الموطّأ، تأليف مالك بن انَس حِميَرى (م ۱۷۹ ق)،
۲. مسند ابن حنبل، تأليف احمد بن محمّد بن حنبل شيبانى مَروَزى (م ۲۴۱ ق)،
۳. صحيح البخارى، تأليف محمّد بن اسماعيل بُخارى (م ۲۵۶ ق)،
۴. صحيح مسلم، تأليف مسلم بن حَجّاج نيشابورى (م ۲۶۱ ق)،
۵. سنن ابن ماجة، تأليف محمّد بن يزيد ماجه قزوينى (م ۲۷۳ ق)،
۶. سنن أبى داوود، تأليف ابو داوود سليمان بن اشعث سِجِستانى (م ۲۷۵ ق)،
۷. سُنن النَّسائى، تأليف احمد بن شعيب نَسايى (م ۳۰۳ ق).
۲. جوامع حديثى ثانويه
مقصود از جوامع ثانويه، آن دسته از منابع اند كه در محدوده زمانى قرن چهارم تا دهم هجرى نگارش يافتهاند. اين منابع نيز دو دسته اند:
۲/ ۱. جوامع حديثى ثانويه مكتب اهل بيت عليهم السلام
شمارى از اين منابع كه اكنون در اختيار ما قرار دارند، عبارت اند از:
۱. الكافى، تأليف محمّد بن يعقوب كُلَينى رازى (م ۳۲۹ ق)،
۲. كتاب من لا يحضره الفقيه، تأليف محمّد بن على بن بابويه قمى (شيخ صدوق) (م ۳۸۱ ق)،
۳. تهذيب الأحكام، تأليف محمّد بن حسن طوسى (شيخ طوسى) (م ۴۶۰ ق)،
۴. الاستبصار، تأليف محمّد بن حسن طوسى (شيخ طوسى) (م ۴۶۰ ق).
گفتنى است كه برخى از جوامع حديثى بزرگ اين دوره، همچون: مدينة العلم (تأليف شيخ صدوق) و استقصاء الاعتبار (تأليف علّامه حلّى)، دستْخوش حوادث روزگار گشته و به دست ما نرسيدهاند.
۲/ ۲. جوامع حديثى ثانويه اهل سنّت
برخى از مهمترين جوامع حديثى ثانويه اهل سنّت، از اين قرارند:
۱. جامع الاصول فى أحاديث الرسول صلى الله عليه و آله، تأليف ابن اثير جَزَرى (م ۶۰۶ ق)،
۲. جامع المسانيد و السنن، تأليف ابن كثير دمشقى (م ۷۷۴ ق)،
۳. مشكاة المصابيح، تأليف ابن خطيب محمّد بن عبد اللَّه تبريزى (م ۷۷۶ ق)،
۴. الجامع الكبير، تأليف جلال الدين ابو بكر سيوطى (م ۹۱۱ ق)،
۵. كنز العمّال، تأليف على بن حسام الدين متّقى هندى (م ۹۷۵ ق).
۳. جوامع حديثى متأخّر
مقصود از جوامع حديثى متأخّر، آن دسته از منابع اند كه در قرن يازدهم و پس از آن، نگارش يافتهاند. شمارى از اين جوامع كه در اين دوران توسّط دانشمندان شيعه تأليف شدهاند، عبارت اند از:
۱. الوافى، تأليف ملّا محسن فيض كاشانى (م ۱۰۹۱ ق)،
۲. وسائل الشيعة، تأليف محمّد بن حسن حُرّ عاملى (م ۱۱۰۴ ق)،
۳. بحار الأنوار، تأليف محمّدباقر مجلسى (م ۱۱۱۱ ق)،
۴. العوالم، تأليف عبد اللَّه بن نور الدين بَحرانى (م ۱۱۷۳ ق)،
۵. الشفا فى أخبار آل المصطفى صلى الله عليه و آله، تأليف محمّدرضا بن عبد المطّلب تبريزى (م ۱۲۰۸ ق)،
۶. جامع العلوم و المعارف، تأليف سيّد عبد اللَّه شُبَّر (م ۱۲۴۲ ق)،
۷. مستدرك الوسائل، تأليف ميرزا حسين نورى طَبَرسى (م ۱۳۲۰ ق)،
۸. جامع أحاديث الشيعة، تأليف اسماعيل معزّى ملايرى (معاصر).
همچنين شمارى از جوامع متأخّر كه توسّط پژوهشگران اهل سنّت نگارش يافتهاند، عبارت اند از:
۱. التاج الجامع للُاصول فى أحاديث الرسول صلى الله عليه و آله، تأليف منصور على ناصف (معاصر)،
۲. المسند الجامع، تأليف بشّار عوّاد (معاصر)،
۳. نضرة النعيم، تأليف جمعى از مؤلّفان (معاصر).
اكنون بايد ديد كه: آيا جوامع حديثى موجود، مىتوانند پاسخگوى نيازهاى عصر حاضر، نسل جديد و مراكز مختلف علمى و فرهنگى جهان- كه خواستار آشنايى با معارف اصيل اسلام اند- باشند يا خير؟
بىترديد، منابع حديثى اوّليه و ثانويه، منابع خوبى براى دستيابى به سخنان نورانى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت او به شمار مىروند و تا حدود بسيارى پاسخگوى نيازهاى پژوهشگران عصر خود بودهاند و برخى از جوامع حديثى متأخّر نيز براى محقّقان امروز، بسيار سودمندند؛ امّا هم نيازهاى عصر حاضر، بسيار بيشتر از آثار موجود است، و هم ظرفيت پاسخگويى احاديث به نيازهاى امروز، بسيار بالاست.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه مُسنَدنويسى و جمع احاديث، بدون تبويب و تنظيم موضوعى، در عصر حاضر، كاربرد زيادى حتّى براى پژوهشگران ندارد.
دو. نيازهاى امروز
امروز، جهان، بيش از هر زمان ديگر، تشنه آشنايى با اسلام اصيل و رهنمودهاى حياتبخش قرآن و سيره و سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در زمينههاى اعتقادى، تربيتى، سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى است.
امروزه، نه تنها حوزههاى علميه و پژوهشگران مسلمان، بلكه عموم پژوهشگران د